خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۳۰ + زیرنویس و دوبله

ملیس در تاکسی در حال رفتن به جایی است که ماشین قدیر را در مسیر می بیند. او از راننده میخواهد که قدیر را تعقیب کند.
زرین خانم به خانه اش می رود. خدمتکار او که از دستش عصبانی است، میگوید که قصد استعفا دارد،زیرا چند ماه است که حقوق نگرفته. زرین خانم سرویس تقلبی را از کیفش در آورده ، به او میدهد. او آخرین خدمتکار خانه بود که می رود. سپس به سراب زنگ می زند. سراب ماجرا را برایش تعریف کرده و از او کمک میخواهد. زرین خانم با کینه و سردی با او صحبت کرده و از او انتظار معذرت خواهی دارد. او از اینکه سراب با وجود مخالفت او ازدواج کرده بود ناراحت است، و گویا در گذشته دعوای بدی با فریده خانم کرده ، زیرا با او دشمن است. سراب میگوید که قصد دارد پیش مادرش برود، اما زرین خانم از او میخواهد که سهامش را ول نکند و در خانه اش بماند.
عظمی دم خانه سومرو می رود. او از اینکه سومرو به شرکت نیامده عصبانی است. سومرو پیش‌دستی کرده و میگوید که با فریده خانم صحبت کرده و به توافق رسیده اند. او میگوید که در ازای پس دادن سهام، برای فریده خانم شرط گذاشته است. عظمی متعجب می شود.
جنک و آزرا بعد از بادبادک بازی، بادبادک‌ها را به بچه های دیگر داده و خودشان روی چمن می نشینند و مشغول صحبت می شوند. فریده خانم با جنک تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند.
قدیر به بیمارستان برای چکاپ می رود. او به اتاق دفنه می رود. ملیس که او را تعقیب می کرده، پشت سر او می رود و دم در اتاق می ایستد. دفنه که بعد از معاینه قدیر، احوال جنک را از او پرسیده است، در مورد بیماری جدی و مشکل جنک با او صحبت میکند. زمانی که ملیس پشت در می رسد، ابتدای حرفهای آنها را نشنیده و فکر میکند کسی که بیماری دارد قدیر است. او به شدت شوکه شده و فکر میکند که قدیر به خاطر داشتن بیماری از او جدا شده است. او گوشه ای نشسته و شروع به گریه میکند و میگوید :«خدایا التماس میکنم قدیر چیزیش نشه.»
جنک پیش فریده خانم در پارک می رود. فریده خانم سعی دارد جنک را آرام کند و در مورد اینکه نتیجه این کارها از هم پاشیدگی خانواده است و سودی ندارد صحبت میکند.او از جنک میخواهد که مادرش را ببخشد. او به جنک میگوید که همه باید برای درست شدن این قضیه فداکاری کنند. آنها با یکدیگر در مورد این مسأله صحبت میکنند. ‌ سپس به رستوران می روند. آنها همه خانواده را در اتاق سراب جمع کرده اند. جنک میخواهد حرف بزند. او میگوید که استعفایش را پس می‌گیرد و به کار برمیگردد. اما از مادرش قول میگیرد که دیگر هرگز پشت سر او کاری نکنند. سراب خوشحال شده و قسم میخورد که دیگر کاری را بی خبر از او انجام ندهد. سپس سومرو به جمع آنها اضافه می شود. سراب از دیدن او متعجب می شود. فریده خانم او را صدا زده تا در مورد سهام صحبت کنند. فریده خانم پیشنهاد سومرو برای گرفتن رستوران در قبال پس دادن سهام را مطرح میکند. او که از قبل با جنک صحبت کرده و این کار را صلاح دیده اند، اعلام میکند که نصف رستوران را به سومرو خواهد داد. سومرو این میزان را کم میداند اما در قبال اینکه اسم خودش نیز روی رستوران باشد قبول میکند. سراب که دوست ندارد با سومرو شریک باشد، عصبانی می شود. فریده خانم میگوید که این هم باید فداکاری او برای خانواده باشد. سراب که فکر میکند آنها قصد اذیت کردن او بخاطر اشتباهش را دارند، عصبی شده و میگوید :«من دیگه جایی تو این خانواده ندارم، پس مبرم. » او با عصبانیت سمت در رستوران می رود. همان لحظه، زرین خانم وارد رستوران می شود. همه از دیدن او شوکه می شوند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *