خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۴۷ + زیرنویس و دوبله

O3Pall_IsK4
شب، سومرو در خانه نشسته است که عظمی دم خانه او می آید و با عصبانیت وارد خانه می شود. او از اینکه سومرو ابتدا او را به بازداشت انداخته و سپس پیش فریده خانم رفته تا از او بخواهد که عظمی را از شرکت بیرون نکنند، عصبانی است و این ترحم را از سومرو نمی خواهد. او بلیت خود را از جیبش درآورده و به سومرو نشان میدهد و میگوید که رفتن او جدی است و برگشتی ندارد. سومرو که عصبانیت او را درک نمی‌کند، با خونسردی بلیت را از دستان او گرفته و مقابل چشمش پاره می شود. عظمی از این رفتار سومرو متعجب شده و از جسارت او بیشتر عصبی می شود. سومرو میگوید که نمی‌خواسته به خاطر خودش، عظمی دچار دردسر شود. او با عظمی صحبت میکند و از او میخواهد که یک بار دیگر به رابطه خودشان فرصت دهند. عظمی از حرفهای سومرو سر در گم می شود.
جنک و آزرا به خانه می آیند. پای آزرا به خاطر زمین خوردن هنوز درد میکند. او و جنک کمی در حیاط می نشینند. جنک متوجه نبود حلقه آزرا در دستش می شود. قاتل کمال حلقه آزرا را به عنوان گرو از دست او درآورده بود، برای همین آزرا هول شده و میگوید که بخاطر خراب نشدن حلقه، آن را بیرون آورده تا در موقعیت های خاص دستش کند. جنک متعجب شده و از او میخواهد که باز هم حلقه را دستش کند.
وقتی آزرا به اتاقش می رود، با دیدن مرت که خوابیده است یاد حرف و تهدید قاتل می افتد و نگران از دست دادن مرت و جنک می شود. او مدام با خودش فکر میکند که چگونه باید پول مورد نظر را تا فردا به دست بیاورد.
قدیر با جنک تماس گرفته و میگوید که گوشی در دسترسش نبوده و تماس او را ندیده است. جنک توضیح میدهد که نگران آزرا شده بود و خطر رفع شده است. قدیر به خانه آنها می آید تا حضوری با جنک در حیاط صحبت کنند. جنک در مورد نامه قاتل و اینکه او در مورد گزارش به پلیس با خبر شده است، به قدیر اطلاع میدهد. او نگران آزرا است. اما قدیر میگوید که از آنجایی که هدف قاتل پول است، سراغ جنک خواهد آمد و با آزرا کاری ندارد. قدیر تصمیم می‌گیرد دوباره خودش از طریق پلیس ماجرا را پیگیری کند و اوضاع را تحت کنترل بگیرد.
صبح،همه سر میز صبحانه جمع شده اند. عمران برای اولین بار درحال سرویس دادن به خانواده است و آنها به عادتهای یکدیگر آشنایی ندارند. کمی بعد، قدیر با جنک تماس میگیرد. جنک بعد از صحبت با قدیر، به خانواده خبر میدهد که در حال گرفتن پروژه جدید یک هتل هستند. فریده خانم از او میخواهد که به همه چیز فکر کرده و مراقب اوضاع باشد، زیرا آنها تا به حال تجربه هتل‌داری نداشته اند. جنک از فریده خانم میخواهد که مثل همیشه همراهش باشد و به او کمک کند. زرین خانم با کنایه از جنک میخواهد که خودش به تنهایی پیش برود و اسم خودش را مطرح کند، زیرا نباید تا ابد زیر سایه اسم فریده خانم کار کند. بچه ها از حرفهای زرین خانم خوششان نمی آید. بعد از صبحانه، سراب با مادرش حرف زده و باز هم بخاطر حرفهایش او را سرزنش میکند.
در خانه سومرو، جانسو به مادرش میگوید که امروز تولد برهان است و میخواهد برای اولین بار در روز تولد پدرش کنار او باشد. سومرو حرصش گرفته و نمیخواهد در مورد برهان چیزی بشنود.
جنک، آزرا را به رستوران می رساند. او از اینکه آزرا مثل همیشه از او نمیخواهد که برای قهوه همراهش برود متعجب شده و حس میکند که آزرا چیزی را از او مخفی میکند.او به آزرا تاکید میکند که هرگز چیزی از او مخفی نکند. آزرا دوباره با یادآوری تهدیدهای قاتل، سکوت می کند. بعد از رفتن جنک، آزرا فوری تاکسی گرفته و از رستوران می‌رود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *