خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۹۳ + زیرنویس فارسی

فریده خانم به حسابدار شرکت می سپارد تا با تحقیقات در مورد سومرو، آمار خرید سهام او و منبع حمایت مالی اش را در بیاورند. از نظر همه آنها مشکلی در کار است، اما آنها مدرکی دال بر این پیدا نمی‌کنند.
آزرا پیش وکیل رفته و شکایت خود را پس می‌گیرد، اما تحقیقات در مورد قتل چیتن از طرف پلیس همچنان ادامه دارد.
برهان، به کافه سومرو و هولیا می رود. هولیا وقتی او را میبیند، به عمد ماجرای خرید سهام سومرو و شراکتش با شرکت چلن را به برهان میگوید. برهان از اینکه سومرو با وجود ادعای پول نداشتن، چگونه سهام را خریده متعجب می شود.
سراب خانم به رستوران می رود. سر آشپز اوستا فرهاد، در حال آموزش سالن داری به جیدا است. جیدا با ورود ناگهانی سراب خانم، هول شده و ظرفها از دستش افتاده و می شکنند. سراب خانم با جیدا برخورد بدی میکند و به او میگوید:« تو مگه نباید الان مدرسه باشی؟ به مدرسه برو.اینجا از این به بعد تحت کنترل منه. جیدا میگوید ««من با اجازه فریده خانم اینجا کار میکنم و به حرف اون اینجا هستم. سراب از اینکه میبیند جیدا حاضر جوابی کرده و اوستا فرهاد هم از او دفاع می‌کند،کفری می شود. او جلسه ای برای همه کارکنان گذاشته و شروع به اذیت و سخت گیری میکند. همه از آمدن او ناراضی هستند.
در شرکت، قرار است جلسه برگزار شود. سومرو با جعبه ای شیرینی به شرکت آمده و به منشی میگوید :«میخوام روز کاریم رو جشن بگیرم. با وجود اینکه منشی به او میگوید که جلسه فقط برای اعضای هیئت مدیره است، سومرو با پررویی و به اصرار وارد جلسه می شود. جنک و فریده خانم از او می‌خواهند که برود، اما سومرو شیرینی شروع کارش را بهانه کرده و داخل اتاق می نشیند. آنها منتظر می‌مانند تا بعد از خوردن شیرینی سومرو برود.
آزرا به دیدن مرت در مدرسه می رود.مرت که منتظر او بوده تا آزرا او را از آنجا ببرد، خوشحال شده و چمدانش را آماده کرده، اما معلم ها اجازه این کار را نمیدهند. آزرا وقتی وضعیت روحی بد مرت را میبیند، با سومرو تماس میگیرد. سومرو از اتاق جلسه بیرون می آید اما وقتی میبیند آزرا تماس گرفته، جواب او را نمی‌دهد.
مرت وقتی میبیند آزرا او را با خودش نمی‌برد،عصبانی شده و میگوید:« اگر آزرا مرت رو نبره مرت دوباره باهاش قهر می‌کنه.
آزرا عصبی شده و میخواهد به زور مرت را ببرد، اما تلاش او بی فایده است. مرت با خشم داد میزند:« آزرا دروغگو هست.
آزرا با گریه روی زمین نشسته و از درماندگی نمی‌داند چه کند.
ملیس با سبد پیکنیک به تعمیرگاه قدیر می رود و به او میگوید:« با هم بریم پارک کناری صبحانه بخوریم. قدیر کار را بهانه میکند و میگوید که سرش خیلی شلوغ است. ملیس هرچه اصرار میکند قدیر قبول نمیکند. آزرا با قدیر تماس میگیرد و بابت مرت از او کمک میخواهد. قدیر به او میگوید که خودش را می رساند. ملیس وقتی میبیند قدیر بخاطر کار آزرا می رود ولی برای او وقت نمی‌گذارد، ناراحت شده و از تعمیرگاه می رود.
برهان به شرکت چلن می رود. سومرو از دیدن او حرصش میگیرد. برهان با تسمخر جعبه ای شیرینی برای تبریک به سومرو می دهد. سومرو از او میخواهد که دست از سرش بردارد. او میگوید :«من دیگه هیچ پولی به تو نمی‌دم. برهان تمام کارهای سومرو در مورد آزرا و مرت، و بالا کشیدن پول کمال را به روی سومرو می آورد و میگوید که به راحتی میتواند او را خراب کند. او میگوید :«من از تو پول نمی‌خوام. دخترم رو می‌خوام. میتونم تنها داراییت رو ازت بگیرم. او بعد از کفری کردن سومرو، از شرکت می رود.
قدیر پیش آزرا می رود و وقتی وضعیت را می‌بینید، به او میگوید که کاری به جز شکایت و صبر کردن از دستشان بر نمی آید.
برهان دم خانه برای دیدن جانسو می رود، جانسو که در حال بستن چمدان برای رفتن از خانه بوده، در را باز میکند. برهان وارد شده و در مورد شراکت سومرو با شرکت چلن میگوید. جانسو که از این موضوع بی خبر بود، عصبانی شده و سریع به شرکت می رود. او در شرکت داد و بیداد می‌کند و به سومرو میگوید:« تو همه کار کردی، مرت و آزرا را بیرون کردی، کافه زدی و حالا در شرکت شریک شدی. سومرو میگوید ««من هم برای خودم زندگی دارم. جانسو می گوید :«تو با دزدیدن زندگی دیگران برای خودت زندگی درست کردی.هرکاری از دست تو برمیاد حتی میتونی قاتل کمال هم باشی. سومرو عصبانی شده و سیلی به جانسو می زند.
FaFa

این آخرین نسخه منتشر شده این سریال است. به محض انتشار این قسمت، جایگزین این ویدئو خواهد شد. تا آن زمان، می‌توانید این سریال و سریال‌های دیگر را در سایت آستارا خبر دنبال کنید.   دنبال کنید. برای عضویت کلیک کنید

var Plugin0 = function

fp-video-0

Plugin0

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *