خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۶۱ + زیرنویس و دوبله

آخر شب، جنک به اتاق فریده می رود و از او می خواهد کمی آرام باشد و به فکر خودش باشد. او به فریده قول می دهد که همه اتفاقات را در مورد جانسو جبران کند. فریده از او می خواهد دختری را که با او در رابطه است معرفی کند، اما جنک می گوید که الان وقتش نیست.
صبح، آزرا سر خاک خاله حسینه می رود. او آنجا درددل می کند و می گوید تنها کسی که عشق بین خودش و جنک را درک کرده ،حسنیه بوده.
در مدرسه، رابطه آردا و جیدا به خاطر یاغمور شکرآب است. جیدا هر بار، آردا را در حال صحبت و بگو بخند با یاغمور می بیند. یاغمور انگار به عمد می خواهد جیدا را اذیت کند. آردا مدام برای منت کشی پا پیش می گذارد اما جیدا به او بی محلی می کند. مادر جیدا پول تو جیبی او را قطع کرده و وقتی آردا این موضوع را می فهمد، پیشنهاد کار در رستوران را به جیدا می دهد. جیدا خوشحال شده و قبول می کند، به شرطی که آردا نیز دیگر با یاغمور صحبت نکند.

مسعود برای هولیا یک انگشتر جواهر خریده است. او به کافه می رود و از هولیا می خواهد تا شب با یکدیگر برای شام بیرون بروند. هولیا به او می گوید: «باز چه میخواهی؟». به مسعود برمی خورد و می گوید قصدی ندارد. کمی بعد، برای مسعود از طریق چیتن پیامی می آید که در آن نوشته شده: «من اشتباه کردم و طلبکار اصلیِ کمال که دشمن او بوده را پیدا کردم». او از کمال می خواهد به آدرسی که می فرستد برود تا حرف بزنند.
جنک آماده می شود و به سمت شرکتی که مشکوک بوده است می رود. وقتی وارد شرکت می شود و به اتاق رئیس می رود، تاریک را پشت میز می بیند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *