خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۹۲ + زیرنویس فارسی

وقتی سومرو به خانه برمیگردد، جانسو را در اتاقش با نامه هایی که در حال خواندن است میبیند. او به جانسو میگوید:« این چرندیات در مورد بابات رو تمام کن. جانسو میگوید:«اینها چرندیات نیست. بچگی منه که تو ازم دزدیدی.
آنها با یکدیگر دوباره بحث میکنند. سومرو از اتاق می رود و جانسو گریه می کند.
جنک شب دنبال آزرا به رستوران می رود تا او را به خانه ببرد، که متوجه می شود او به مدرسه پیش مرت رفته است. در مدرسه، آزرا پیش مرت نشسته و به او غذا میدهد و مشغول وعده دادن و آرام کردن اوست.او روی دست خودش و مرت خطی میکشد و میگوید :«این دنیای ماست.مرت خوشحال و آرام شده و با وعده خانه رفتن، آماده خواب می شود. آزرا بیرون می آید و دم مدرسه می نشیند و به مشکلاتش فکر میکند.جنک به سمت مدرسه می آید. او کنار آزرا که در حال گریه است می نشیند. آزرا در مورد اینکه تسلیم سومرو شده و دیگر توانایی مقابله با او را ندارد صحبت میکند. او میگوید که دیگر چیزی به جز به دست آوردن مرت و آرامش خودشان برایش مهم نیست. جنک با دلخوری از او می‌پرسد :«همچنان میخوای به من پشت کنی و تنهایی مبارزه کنی؟ آزرا میگوید :«دوست داشتن و عاشق بودن الان برای مت زیادیه و من نمیتونم تحملشون کنم. دنیای تو واسه من خیلی زیاده. من نمیتونم. جنک دوباره مایوس شده و آنها به خانه برمی‌گردند. آزرا که روحیه اش خیلی خراب است، پیش فریده خانم می رود و با او در مورد مرت درد و دل میکند . او شب را در اتاق فریده خانم می خوابد. صبح هنگامی که بیدار می شود، از فریده خانم بابت اینکه کنار اوست و مثل مادر با او رفتار میکند تشکر میکند.
سر میز صبحانه، سراب که برای اولین روز کاری خودش آماده شده ، به آزرا میگوید که قرار است به عنوان مدیر به رستوران جدید بیاید و جلسه ای با پرسنل بگذارد. آزرا میگوید که ابتدا برای پس گرفتن شکایتش پیش وکیل رفته و بعد به رستوران می آید.
فریده خانم از جنک میخواهد سر راهش آزرا را برساند. آزرا به ناچار قبول میکند. جنک در مسیر میگوید که خودش هم پیش وکیل می آید. آزرا مخالفتی نمیکند.
در خانه مسعود، با هولیا نشسته و با نگرانی در مورد زندگی زینب، به فرستادن او به خارج فکر میکنند. سراب سریع با هولیا تماس گرفته تا هم خبر مدیر رستوران شدن و هم منصرف شدن آزرا از شکایت را بدهد. آنها خوشحال شده و خیالشان از بابت زینب راحت می شود.
سراب ابتدا به کافه پیش سومرو می رود، و در مورد مدیر شدنش صحبت میکند. سومرو به او میگوید:« مواظب آزرا باش چون خبرچینی میکند. سراب میگوید:« نگران نباش. آزرا زیاد ماندنی نیست. کاری میکنم که خودش با پای خودش از رستوران بره.
کمی بعد، هولیا هم به آنها ملحق می شود. هولیا که ذات سومرو را می شناسد، به او متلک انداخته و میگوید :«تو از کجا اینهمه پول پیدا کردی تا سهام رو بخری؟ مشخصه که به آقا عظمی تکیه کردی و با چلن ها اعلام جنک کردی. سومرو دستپاچه و کلافه ابتدا شروع به توجیه کرده، و میگوید که با وام گرفتن و فروش خانه اش سهام را خریده، اما وقتی حریف هولیا نمی شود، بحث را عوض کرده و از جمع جدا می شود.
FaFa

این آخرین نسخه منتشر شده این سریال است. به محض انتشار این قسمت، جایگزین این ویدئو خواهد شد. تا آن زمان، می‌توانید این سریال و سریال‌های دیگر را در سایت آستارا خبر دنبال کنید.   دنبال کنید. برای عضویت کلیک کنید

var Plugin0 = function

fp-video-0

Plugin0

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *