خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۴۳ + زیرنویس و دوبله

جنک که نگران اجه شده، به او پیام می دهد و از او می خواهد که بعد از روشن شدن گوشی اش با جنک تماس بگیرد.
از آن طرف برادر اجه که می خواهد بیرون برود  از او می خواهد تا قرصهایش را بخورد. او گوشی اجه را یواشکی برمی دارد تا او به کسی زنگ نزد و بیرون می آید تا به دوستش بگوید که به آنجا آمده و مواظب اجه باشد، که ناگهان صدای شلیک گلوله می آید.
اجه خودکشی کرده و مأمورین جنازه او را می برند. پلیس در صدد تشکیل پرونده برای پیدا کردن علت و مقصرین این خودکشی است اما برادر اجه در مورد گوشی چیزی نمی گوید.
او وقتی گوشی را روشن می کند پیام جنک را می بیند و عصبانی می شود. او مطمئن است که هرچه هست زیر سر جنک است و تصمیم گرفته پیگیر این موضوع شده و در صورت درست بودن، انتقام بگیرد و جنک را با دستهای خودش بکشد.
فریده خانم برگه وکالت را برای یکی از همکارانش فرستاده و آنها بعد از بررسی به او اعلام می‌کنند که امضای سراب خانم جعلی است. او عصبانی شده و می فهمد که عظمی به او کلک زده است.
در پرورشگاه، فاطمه به شدت مضطرب است . او در حال جمع کردن وسایل خود است تا در اولین فرصت با مرت فرار کند.
مرت و آردا در حال آخرین تمرین ها هستند تا اجرای اصلی را برگزار کنند. جیدا به آردا زنگ می زند و فکر می کند او دروغ گفته و با دوستانش بیرون است. آردا برای صحت این موضوع، عکسی از خودش و مرت می گیرد و برای او ارسال می کند اما دستش می خورد و عکس را برای جنک نیز می فرستد.
فاطمه گوشی خود را روشن کرده و به مریم زنگ می زند. عظمی متوجه می شود که دوباره از سمت پرورشگاه سیگنال دریافت شده و مطمئن می شود که فاطمه و مرت آنجا هستند. سریع به سومرو زنگ می زند و آن دو با هم به بهانه اسباب‌بازی دادن به بچه های پرورشگاه به آنجا می روند.
جنک وقتی عکس مرت و آردا را می‌بیند، شوکه می شود و به او زنگ می زند و می گوید که او همان برادر گم شده آزراست. آدرس پرورشگاه را می گیرد و بدون اینکه توضیحی به آزرا بدهد او را با خودش می برد.
سومرو و عظمی زودتر رسیده و دنبال مرت می‌گردند اما او را پیدا نمی‌کنند. آردا در سالن اجرا نشسته و فکر می کند مرت پشت پرده است و منتظر است تا جنک برسد.
آزرا و جنک داخل سالن  می‌نشینند. از پشت سر سومرو و عظمی نیز وارد می شوند. آردا می رود تا مرت را صدا کند اما او را پیدا نمی کند. جنک که می فهمد آنها فرار کرده اند، سریع بیرون رفته و فاطمه را که در حال فرار است گیر می اندازد. او مرت را پس آورده و پشت پرده میفرستد.
کمی بعد، مرت مقابل چشم آزرا برای نواختن پیانو روی صحنه می آید. آزرا که به شدت شوکه شده است به سمت سن می دود و مرت را در آغوش می کشد…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *