خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۹ + زیرنویس و دوبله

جانسو از رفتار عجیب جنک هم خوشحال و هم متحیر است. او از جنک می پرسد که علت اینکه نظرش عوض شد چیست. جنک می گوید: «آن زمان ذهنم درگیر بود و الان موافق هستم». جنک با آنکه سعی اش را می کند اما نمی‌تواند با جانسو زیاد گرم بگیرد و جانسو احساس می کند یک جای کار می‌لنگد.
در آشپزخانه، آزرا از ناراحتی ، تمامی پیازها را خورد می کند تا به راحتی بتواند گریه کند.
سومرو به همراه عظمی به یک باشگاه ورزشی که در آن کافه وجود دارد می روند و سومرو می گوید که قصد دارد کافه ی آنجا را راه بیندازد. عظمی از این قضیه استقبال می کند و فقط امضای فریده خانم برای انجام کارها لازم است. سومرو به شرکت رفته و با فریده خانم ملاقات می کند. فریده بدون دانستن پیشینه سومرو و نسبت او با آزرا، از او حمایت کرده و برگه ها را برایش امضا می‌کند.
فریده خانم به دکتر می رود و آزمایش می دهد. دکتر به او می گوید که وضعیتش مساعد نیست و برای ماه آینده به او وقت عمل می دهد. فریده نمیخواهد کسی از این مسئله بویی ببرد.
جنک و آزرا داخل آشپزخانه دائم در حال دعوا و جر و بحث هستند. سر آشپز عصبانی شده و با هر دویشان دعوا می کند.
مردی که وقتی مرت گم شده بود به مغازه او رفته و از آنجا به سومرو زنگ زده بود، در خیابان اعلامیه گم شدن مرت را می بیند. او با شماره آزرا تماس گرفته و به او می گوید که مرت را دیده است. آزرا سراسیمه به آنجا می رود.
جنک در خواب می بیند که آزرا را از پنجره دیده و سراغش می آید اما می گوید که او را نمی خواهد و باید به آمریکا برود. او بیدار می شود و از لحاظ روحی خیلی پریشان است و باز هم غذا نمی‌خورد.
وقتی آزرا به موبایل فروشی می‌رسد، فروشنده به او می گوید که: «مادر بچه دنبال او آمد و با هم رفتند.» آزرا با عصبانیت به سومرو زنگ می زند و می گوید باید با او در مورد مرت حرف بزند. سومرو ترسیده و به فاطمه زنگ می زند و وقتی می فهمد که مرت همچنان آنجاست، خیالش بابت ادامه دادن دروغ هایش راحت می شود. آزرا به خانه رسیده و دعوای شدیدی با سومرو می کند . او ابتدا انکار کرده و بعد مجبور به اعتراف می شود که آن شب مرت را گرفته اما بعد از تصادف خودش بیهوش شده و دیگر مرت را ندیده است. جانسو سر می رسد و آزرا با او هم دعوا می کند و میگوید: «تو هم مثل مادرت هستی که به من نگفتی.» آزرا بعد از تهدید فراوان سومرو از خانه می رود. سومرو در مقابل جانسو که حق را به آزرا می دهد، دوباره شروع به مظلوم نمایی می کند ولی جانسو معتقد است که مادرش دروغ می گوید و جای مرت را می داند.
فریده خانم به رستوران می رود و وقتی علت نبودن آزرا را می فهمد فوری سراغش می رود. جنک نگران آزراست اما نمی‌تواند اقدامی کند.
در شرکت، مسعود شروع به شراکت در یک مجتمع بزرگ از طریق وام می کند و این قضیه وام گرفتن را از هولیا مخفی می کند.
آردا که از دوری کردن جیدا اعصابش به هم ریخته است با ملیس و مادرش دعوا کرده و به تندی با آن ها برخورد می کند. او از اینکه تمامی کارها و وسایل و رفت و آمدش مثل یک زندانی تحت کنترل است خسته شده . جنک سر رسیده و با او صحبت می کند تا دست از جیدا بکشد اما آردا می گوید که به او علاقه دارد…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *