خلاصه داستان سریال شخصیت قسمت ۱۱ + زیرنویس و دوبله

آگاه با دوست قدیمی دیگری به اسمی سیفی به جنگل می رود. او ناگهان به سیفی تیر می زند و قبل از مردنش به زور آدرس شخص دیگری به اسم امید را از او میخواهد.
نورا و کمیسر از خانه مادر نورا بیرون می آیند. نورا اعتقاد دارد که مادرش در مورد آتش سوزی دروغ میگوید و حرفهای ناپدری اش به واقعیت نزدیک ترند. کمیسر ترتیب زیر نظر گرفتن کامبورا و اخبار حواشی آتش سوزی را میدهد.
مادر نورا، چند نفر از افرادی را که مرتبط با سانحه آتش سوزی هستند و دم خانه او کشیک می دهند، با اسلحه به صورت غیر مستقیم تهدید میکند و ماشینشان را پنچر می کند. او نمیخواهد خطری شوهرش را بخاطر سنگ زدن در آن حادثه، تهدید کند.
دوا، با الهام گرفتن از قتل های به وقوع پیوسته، وبسایتی درست کرده است و قسمتی نیز در آن هست که افراد بیایند و در مورد اینکه چه کسی باید به قتل برسد و علت این قضیه صحبت کنند و دیگران نیز به قربانی ها رای بدهند. او به صحنه یکی از جرمها رفته و پنهانی از آنجا فیلم گرفته است.
رییس زحل، آقا جمیل که دوست آگاه است ، از ماجرای آتش سوزی با خبر است و متوجه شده که قتل هایی از سمت یک آدم نزدیک در حال وقوع است. او با زحل به بهانه سر زدن به کامبورا به آنجا می روند.
آگاه به تعمیرگاه اتوموبیل امید می رود. او به امید تیر می زند و بعد یادش میفتد که قبل از کشتنش آدرس افق را از او نگرفته است. آگاه از دست خودش خیلی عصبانی می شود. او میخواهد افق را پیدا کند.
نورا و کمیسر به خانه سوخته شده سر می زنند تا پرونده آن را دوباره بررسی کنند. خانه متعلق به یک خانواده هفت نفره بوده که مرد خانه سابقه دزدی و زندانی داشته است. آنها در آنجا افق را می‌بینند. افق شروع به صحبت کرده و میگوید که علت آتش‌سوزی خودش بوده و او آنجا را به آتش کشیده .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *