خلاصه داستان سریال شخصیت قسمت ۱۵ + زیرنویس و دوبله

پلیس ها جنازه آن سه نفر را پیدا می‌کنند. روی پیشانی آنها، بر خلاف توضیحات مقتولان دیگر، نوشته است:«شخصی». کمیسر متوجه می شود که آنها ارتباطی به کامبورا نداشته اند و طبق تحقیقات قبلی، به حرف نورا می رسد که همه مقتولین مرتبط با حادثه آتش سوزی کامبورا بوده اند.
نورا میگوید که طیار، کسی که در آتش سوخته بود، برادری به نام حمزه دارد که با پیدا کردن آن شاید بتوانند اطلاعاتی به دست بیاورند. او سابق در زندان بوده اما فرار کرده است. آنها تصمیم میگیرند که حمزه را پیدا کنند. نورا با آتش تماس میگیرد و از او میخواهد که عکس حمزه را پخش کند.
فیروز پیش کسی می رود که به خانه نظیف رفته و بعد از قتلش ، خون شخص دیگری را در خانه او پیدا کرده بود. او نمونه لکه های خون را از آن فرد میگیرد و در قبالش به او پول میدهد.
دوا و دوستانش در سایتی که باز کرده اند، فیلمی نامفهوم از چند نفر در جنگل به همراه جنازه صالح که در جنگل کشته شده بود پیدا می‌کنند. آنها برای صاحب فیلم پیام می‌فرستند و منتظر ارتباط با او هستند.
آگاه به لیست قربانی های خود نگاه میکند و وسایلش را برای قتل بعدی آماده میکند. او نگران است که تا قبل از فراموشی گرفتن نتواند لیست را تمام کند.
آگاه در تلویزیون به صورت اتفاقی گزارشی از یک خانه سالمندان را میبیند که در آن زن قاضی که نفر اول کشته بود و به خاطر آلزایمز شدید حرف نمی‌زد، در حال حرف زدن است. آگاه به شدت جا میخورد و نگران لو رفتن از طریق اوست.
شب، آتش به خانه نورا می رود. آنها با یکدیگر در مورد خودشان صبحت میکنند و بیشتر با هم آشنا می شوند و تصمیم میگیرند با یکدیگر رابطه ای را شروع کنند.
آگاه، لباس گربه ای خود را پوشیده و دم خانه جمیل می رود تا او را بکشد. اما هنگامی که در خانه باز می شود، او زحل را می بیند و شوکه می شود. زحل ترسیده و در را می‌بندد. آگاه قبل از دم در آمدنِ جمیل، آنجا را ترک میکند. او از اینکه میفهمد دخترش با جمیل رابطه دارد عصبی می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *