خلاصه داستان سریال شخصیت قسمت ۱۶ + زیرنویس و دوبله
جمیل که میفهمد قاتل گربه ای سراغ او نیز آمده، عصبی شده و استرس گرفته است. فیروز پیش جمیل می آید تا جاسوسی اخبار اخیر را بکند. او در مورد پیدا کردن خون قاتل به جمیل میگوید، اما از نظر جمیل پیدا کردن صاحب آن غیر ممکن است. فیروز میگوید که پلیس ها دنبال برادر طیار، حمزه میگردند که از زندان فرار کرده است. جمیل میگوید «من او را فراری دادم. اما او از دست کسانی که برای فرار از زندان به او کمک کردند نیز فرار کرد و خبری از حمزه نداریم».
زحل به خانه می آید و برای پسرش در مورد قاتلی که سراغشان آمد تعریف میکند. برای او و همچنین پلیس ها خیلی عجیب است که چرا قاتل با دیدن زحل شوکه شده و او را نکشته است. زحل شک میکند که شاید قاتل او را میشناخته.
نورا به دنبال سر نخی از حمزه میگردد. او میفهمد که حمزه قرار است از طریق قاچاق از کشور خارج شود. آنها در ایست بازرسی ماشین حمل قاچاق را گرفته و حمزه را پیدا میکنند. پلیس تصمیم میگیرد که از همه افراد مرتبط با آتش سوزی نیز بازجویی کند.
طبق حرفهای مشترک حمزه و بقیه، طیار به دختری که افق دوستش داشته تجاوز کرده بوده، و افق به این خاطر خانه او را آتش زده است. هرچند که او مشکل روانی نیز داشته، و با وجود اینکه همیشه به این کار اعتراف میکرده، کسی او را جدی نگرفته است، و در آخر بخاطر عذاب وجدان خودکشی کرده است.
پلیس به دنبال دختری است که به او تجاوز شده، اما کسی اسم او را نمیداند.
آگاه که نتوانسته بخاطر رابطه زحل با جمیل او را به قتل برساند، تصمیم میگیرد به سراغ برادر او برود. برادر جمیل، تایفون یک گلخانه دارد. آگاه به بهانه خرید گل به آنجا می رود. آن دو با یکدیگر نشسته و صمیمانه صحبت میکنند. شب، هنگامی که آگاه از پیش او می رود، کیفش را داخل گلخانه جا میگذارد. هنگامی که آگاه میخواهد برگردد تا کیف را بردارد، چند دقیقه بعد کیف منفجر می شود.
آگاه ، اینکه قصد داشته او را با بمبی که داخل کیف بوده به قتل برساند، فراموش کرده بود و از این که نزدیک بود دنبال کیف برود و حتی زمان انفجار را تنظیم نکرده بود،گیج شده و مضطرب می شود