خلاصه داستان سریال عشق اجاره‌ای قسمت ۲۶ + زیرنویس و دوبله

نریمان با آرامش پشت میز نشسته و ماکت درست می کند. نجمین و کورای نگران او هستند زیرا تا به حال او را این چنین آرام ندیده بودند. کورای جلو می رود تا با نریمان در مورد نقشه های شوم صحبت کند. نریمان می‌گوید که از حالا به بعد آرامش و صلح را به زندگی اش آورده و نمی‌خواهد و با بقیه دشمنی کند. کورای خودزنی می کند و میگوید که نریمان از دست رفته است. او مینا را صدا میکند تا دمنوش آرام بخش رازیانه بیاورد.
در شرکت امید به جای خالی دافنه نگاه می کند، در همین لحظه سینان یک جلسه در اتاقش می گذارد. امید و یاسمین در اتاق سینان نشسته اند که سینان با ذوق و شوق، منشی اش (دافنه) را نیز خبر می کند. یاسمین می‌گوید :{ طوری رفتار میکنی انگار منشی ندیده ای} سینان می‌خندد و میگوید که به منشی بقیه حسادت میکرده است. پس از آمدن دافنه، سینان می‌گوید که فریال برای شو نیامده است و باید این مشکل را حل کنند. او به رابطه ای که امید قبلا با فریال داشته، اشاره می کند. امید این موضوع را رد می‌کند و می‌گوید چیزی بین شان نبوده است. اما تصمیم می‌گیرد برای منافع شرکت با او تماس بگیرد. حال دافنه بد شده است و از دریا درمورد فریال پرس و جو می کند. دریا می‌گوید که فریال یکی از بهترین خبرنگارهاست و با هرکسی مصاحبه کند او را مشهور می‌کند. هم‌چنین فریال از لحاظ زیبایی و شیک بودن، پنج برابر از یاسمین بهتر است. و یاسمین همیشه با او رقابت داشته است. دافنه با شنیدن این حرف ها تپش قلب می‌گیرد و می ترسد امید و فریال باهم دوست شوند. او به وداد می‌گوید که باید کمک اش کند. وداد به اتاق امید می‌رود و به بهانه ی آپدیت نرم افزارها، گوشی امید را می‌گیرد. امید شماره فریال را از گوشی اش روی کاغذ می‌نویسد تا با تلفن شرکت زنگ بزند. وداد و دافنه حسابدار و منشی شرکت را دست به سر می‌کنند تا به تلفن دست رسی داشته‌ باشد. از آنجایی که تلفن های شرکت به یکدیگر وصل هستند، وداد صحبت های امید و فریال را میشنود. وداد به دافنه می‌گوید که آنها برای امروز قرار ملاقات گذاشته اند.
دافنه با یک لیوان قهوه، و لیست برنامه ها به اتاق سینان می‌رود. سینان می‌گوید :{ دافنه لازم نیست با من مثل امید رفتار کنی. سعی کن منو بشناسی. من هیچوقت قهوه نمی‌خورم. برنامه روزانه هم نمیخوام خودم حلش میکنم} ناگهان امید در را باز می کند و خبر رفتنش را می‌دهد. او از سینان میخواهد که برایش به دنبال منشی بگردد. سینان دافنه را برای همراهی با امید می‌فرستد. در اتاق، امید به دافنه می‌گوید :{ ما همش داریم دور هم می چرخیم. تو نمیخوای منظور منو بفهمی، من برای اولین بار به یکی گفتم نرو. اما تو رفتی. دلیل اینا چیه؟} دافنه خواهش میکند که چیزی نپرسد زیرا نمی‌تواند بگوید. امید متوجه می‌شود که دافنه نمی‌خواهد کاری برای رابطه شان کند. آنها به دفتر کار فریال می روند. فریال زنی چشم آبی با موهای بلوند است. او با عشوه گری با امید حرف می زند و می‌گوید که در ایتالیا نتوانسته اند رابطه شان را پیش ببرند. دافنه سرفه های شدید می کند تا حواسشان را پرت کند.
سینان نزد نریمان می رود و می‌گوید که دیگر در این بازی شرکت نمی کند. او دیگر در این نقشه ی ازدواج امید کاری نخواهد کرد. نریمان به نرمی و خونسردی می‌گوید که اشکالی ندارد و بیخیال آن نقشه‌ می‌شود. پس از رفتن سینان، نریمان فریاد می زند و به نجمین می‌گوید که سینان از نقشه حذف می‌شود و حالا باید شخص جدیدی جایش بگذارند. او به شوهرش می‌گوید که باید به شرکت برود و روی ذهن امید کار کند. امید و فریال قرار های کاری می‌گذارند و در آخر امید و دافنه از آنجا می روند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *