خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 152
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 152 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
در بازارچه، سیدعلی و جومالی مهمان دارند و رییس یکی از اصناف و همکارانشان قرار است برای نهار به آنجا بیایند. میزها داخل حیاط چیده شده و مهمانان می آیند. کنعان به عمد بن کارگران تماس میگیرد تا برای شروع کار تعمیرات و تغییرات بازارچه بیایند.
سید علی و جومالی حرصشان میگیرد اما چیزی نمیگویند. کارگران به عمد کیسه های گچ را به زمین میزنند و گرد و خاک بلند می شود. مهمانان از سیدعلی و جومالی در مورد این قضیه سوال میکنند. کنعان جلو آمده و معذرت خواهی میکند و میگوید که تعمیرات را شروع کرده اند.
سپس توضیح میدهد که قرار است طبقه بالای بازارچه را هتل بکند. مهمانان میگویند که بهتر بود به بافت تاریخی آنجا دست نزنند. کنعان میگوید که بیشتر بازارچه متعلق به اوست و اجازه این کار را دارد. مهمانان از گرد و خاک کلافه شده و از آنجا می روند. سیدعلی و جومالی عصبی می شوند.کنعان از اینکه به هدفش رسیده خوشحال است.
نفیسه سیدعلی کوچک را به اتاق سیدعلی برده است. او از بیهان میخواهد که به اتاق ملک برود و لباسهای سیدعلی کوچک را بیاورد. قدریه سریع بلند شده و میگوید که او می آورد. سپس به اتاق رفته و شروع به گشتن کشو ها میکند تا بفهمد که آنها چه چیزی را از او پنهان میکنند.
او پرونده پزشکی ملک را پیدا میکند و وقتی می فهمد که ملک سرطان دارد، شوکه می شود. او در راه پله نشسته و گریه میکند. نفیسه پیش قدریه می رود. قدریه میگوید که ملک سرطان دارد. نفیسه سعی دارد قدریه را ساکت کند و میگوید که کسی نباید موضوع را بفهمد. او از قدریه خواهش میکند که به کسی چیزی نگوید.
ملک در کارگاه کارها را تمام میکند و میخواهد به خانه برود. دفنه و عمر پیش او می آیند و سعی دارند او را سرگرم کنند تا به خانه نرود.
سیدعلی به خانه پیش نفیسه می رود و با هم به سیدعلی کوچک رسیدگی میکنند. سیدعلی کوچک مدام گریه میکند و مادرش را میخواهد. سیدعلی ناراحت می شود.
قدریه در اتاق نشسته و گریه میکند. هنگامی که محمود به اتاق می آید، قدریه به او میگوید که ملک سرطان دارد. او از محمود میخواهد که حواسش به ملک باشد و از او مراقبت کند. محمود متعجب می شود که قدریه موضوع را فهمیده است.
ملک به خانه می رود. قدریه دم در سراغ او رفته و با گریه او را بغل میکند. محمود میخواهد جلوی قدریه را بگیرد، اما قدریه به ملک میگوید که از بیماری او خبر دارند و از او حمایت میکنند. ملک سریع قدریه را به اتاق می برد تا کسی چیزی نشنود. او تصور میکند که محمود به قدریه گفته است،اما قدریه میگوید که پرونده او را در اتاق دیده است. ملک از قدریه میخواهد که به کسی چیزی نگوید.
بانو غذا آماده کرده و به داروخانه پیش سیران می رود. سیران میگوید که مشکلات او و میتات به خاطر پول است و او تصمیم داشت وام بگیرد، اما مبلغ اعتبارش پایین است. بانو به او پیشنهاد میدهد که ضامن می شود تا سیران وام بگیرد.
ملک از اتاق قدریه بیرون آمده و میخواهد سراغ سیدعلی برود، اما نفیسه میگوید که دیر وقت است و سیدعلی در اتاق پدر بزرگش خوابیده است.
نیمه شب سیدعلی کوچک از خواب بیدار شده و به حیاط می رود و با گریه ملک را صدا می زند. ملک بیرون آمده و به سمت سیدعلی می رود. محمود و نفیسه سریع بیرون آمده و اجازه نمیدهند که سیدعلی به ملک نزدیک بشود.
نفیسه به ملک میگوید که سیدعلی مریض شده و او نباید نزدیکش بشود. آنها به سختی سیدعلی کوچک را به اتاق برمیگردانند. ملک با گریه اصرار درد که پیش پسرش برود. محمود سعی دارد او را آرام کند و میگوید که باید به فکر سلامتی خودش باشد.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 152 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 153 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .