خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 154
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 154 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
ملک و سیدعلی به اتاق می روند تا با هم صبحت کنند. ملک تعریف میکند که به خاطر تنها نبودن بچه ها بعد از فهمیدن بیماری، به ترکیه برگشته و نمیخواست که سیدعلی او را به خاطر بیماری ببخشد، برای همین در تلاش بود تا بتواند خودش دل او را به دست بیاورد.
سیدعلی با بعض میگوید که از زمانی که ملک رفته بود، روزی نبود که به او فکر نکند و درونش همزمان حس درد و رنج از دوری ملک و حس خشم و کینه از کاری که کرده بود وجود داشت.
او سپس جعبه ای که وسایل ملک را در آن نگهداری میکرد به او نشان میدهد و کیسه ای در می آورد و میگوید که در تمام این سالها آن کیسه را بو میکشیده تا بوی ملک را حس کند.
سپس نامه ای به ملک میدهد و به او میگوید که از سالها پیش او را بخشیده بود. ملک نامه را میخواند و داخل آن سیدعلی نوشته است که نگران است که قبل از مرگش دیگر ملک را نبیند، و اگر روزی ملک آمد و سیدعلی نبود، بداند که او را بخشیده و حقش را حلال کرده است.
ملک با خواندن نامه اشک میریزد. همه پایین ایستاده و منتظر بیرون آمدن ملک و سیدعلی هستند. بیهان و اونزیله که تازه ماجرای بیماری ملک را فهمیده اند، گریه میکنند و بیتاب هستند. دفنه و قدریه نیز گریه میکنند .
کمی بعد، محمود و کرم نیز به خانه می آیند و با دیدن حال پریشان بقیه، متوجه موضوع می شوند. کمی بعد، ملک و سیدعلی از اتاق بیرون می آیند.
ملک دست سیدعلی را میگیرد و سرش را روی شانه او میگذارد. همه متوجه می شوند که آنها بالآخره آشتی کرده و دیگر مشکل ندارند . آنها خوشحال می شوند.
خلیل و میرزا سریع از کارگاه بیرون آمده و کسی را که به آنها طرف فروخته و سرشان کلاه گذاشته بود را پیدا میکنند. آنها دنبال او می دوند و بالاخره او را گیر می اندازند.
در خانه میتات، او با سیران به خاطر اینکه بدون مشورت با او از بانک وام گرفته است بحث میکند. سیران توضیح میدهد که به خاطر حل کردن مشکلشان این کار را کرده است.
میتات قبول ندارد و میگوید که او نباید بدون خبر از میتات چنین کاری میکرد. بانو جلو آمده و سعی دارد مداخله کند و از سیران دفاع میکند. او سپس یادآوری میکند که به فکر گولجه باشند تا او ناراحت نشود. سیران به اتاق گولجه می رود و او را که پریشان شده، بغل میکند.
در خانه جومالی، زمرد و عمر و ویلدان سر میز شام نشسته اند. زمرد از اینکه در شب آخر، خلیل هنوز نیامده است تا دور هم باشند کلافه است. او از عمر میخواهد که با خلیل تماس بگیرد.
خلیل میگوید که مشکلی پیش آمده و آنها در حال رفتن به کلانتری هستند و دیر می آیند. خلیل با جومالی تماس میگیرد و او نیز به کلانتری می رود. آنها فرد کلاهبردار را تحویل پلیس میدهند.
یکی از افراد کنعان متوجه قضیه شده و به او خبر میدهد. کنعان میسپارد تا برای او وکیل بگیرند تا اسم او را لو ندهد.
در خانه آلپای، آسلی بابت اینکه فوندا باعث جدایی آلپای از ملک شده با او بحث میکند. فوندا عصبی شده و چنین چیزی را انکار میکند و از اینکه آسلی حرف خاله خود را باور ندارد و به حرف کرم گوش میکند،دلخور است.
آلپای به خانه آمده و حرفهای آنها را می شنود و وقتی می فهمد که آسلی و کرم دوست هستند، عصبانی شده و به آسلی میگوید که دیگر نباید کرم را ببیند.
جومالی و خلیل آخر شب به خانه رفته و ماجرا را برای بقیه تعریف میکنند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 154 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 155 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .