خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 84

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 84 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 84

عزیز به آلتان زنگ می زند تا ساعتی که به او سپرده بود را برایش بیاورد. آلتان می گوید که ساعت را به عبدالله داده چون می ترسیده خانه اش را زیر و رو کرده و ساعت را پیدا کنند.

وقتی فریده صبح از خانه بیرون می زند، حصیبه با گفتن این که دندانش درد می کند و نمی تواند از انیتا هم این وسط مراقبت کند می نالد. فریده هم از امینه می خواهد تا چند ساعتی مراقب آنیتا باشد.

عزیز به اتاق کرم می رود و می پرسد:« نهیر میگه این دختره فریده زیادی به من گیر میده، صحت داره؟ » کرم لبخند می زند و می گوید: «فریده به نهیرو نمیدونم اما مطمئنم نهیره که مدام جلوی پای فریده سنگ میندازه. » بعد کرم در مورد مزار فیرات از عزیز می پرسد. عزیز فورا وانمود می کند که سرش گیج رفته و اتاق را ترک می کند.

وقتی فریده وارد شرکت می شود عزیز با او برخورد می کند و وسایل فریده از کیفش بیرون میریزد. عزیز خم می شود تا کمکش کند که وسایلش را جمع کند که چشمش به ساعت جیبی خودش می افتد و جا می خورد. نهیر این صحنه را می بیند و جلو می رود و به فریده که این وقت از ساعت وارد شرکت شده گیر می دهد.

فریده می گوید: «شما حس خانوادگی ندارین ولی من مراقب خاله آنیتام بودم. » کرم که این را می شنود از فریده می خواهد به اتاقش بیاید و در مورد مادربزرگش می پرسد و از او می خواهد که مراقب مادربزرگش باشد چون چیزی نمانده که او را پیش خودش بیاورد. ب

عد عزیز از فریده می خواهد به اتاقش بیاید. نهیر هم در اتاق است اما عزیز او را مرخص می کند. نهیر از این رفتار او دلخور می شود. عزیز در مورد ساعت از فریده می پرسد.

فریده یک آن خوشحال شده و می پرسد: «چرا؟ براتون آشنا بود؟ » عزیز جواب نه می دهد و می پرسد: «اگه بهاش رو بدم اون ساعت رو به من میفروشین؟ » فریده می پرسد: «چرا میخواینش؟ » عزیز می گوید: «یه حسی در درونم هست. مثل این که برای منه… »

فریده می گوید: «پس صاحب چیزایی که برای شماست و باور دارین باشین آقا عزیز. بهای این ساعت پرداخت شده. منتظرم به صاحبش برگردونم. »

عزیز می پرسد: «صاحبش کجاست؟ » فریده بغض کرده و می گوید: «خیلی نزدیک اما خیلی دور… » بعد از رفتن فریده از اتاق، عزیز لبخند می زند.

بعد از خارج شدن فریده از اتاق فریده، نهیر او را با عصبانیت به اتاقش صدا می زند تا بداند از چه حرف میزده اند. فریده پوزخند می زند و جوابی نمی دهد و نهیر شروع به تهدید کردنش می کند. فریده بدون ترسی از اتاق او خارج می شود تا به کارهایش برسد.

امینه هم کلی کار دارد و نمی تواند خوب مراقب آنیتا باشد که همان موقع آلتان از راه می رسد و امینه تصمیم می گیرد آنیتا را همراه آلتان به خانه ی او بفرستد تا مراقبش باشد. آنیتا آنجا با عبدالله روبرو می شود و در حالی که خیره به دریا است از گذشته ها و محله شان به خوشی یاد می کند.

بعد از این که حصیبه خانه را ترک می کند، فائق که به او مشکوک شده لباس هایش را می گردد تا چیزی که دنبالش است پیدا کند که حصیبه سر می رسد. حصیبه فورا به اتاقش برمی گردد و لباس هایی که برای شب و قرارش با نهیر خریده را می پوشد و از دیدن خودش هیجان زده می شود.

فریده به سرپیل در مورد این که می خواهد کلکسیونش را داخل گاوصندوقش نگه دارد حرف میزند. داملا اینها را می شنود و به فکر فرو می رود. انیس، کارمند جوان، هرچقدر سعی می کند تا به سرپیل نزدیک بشود و با او حرف بزند نمی تواند چون سرپیل معمولا با فریده است.

انیس در مورد این که در مورد مخارج شرکت به مشکلی برخورده اند به سرپیل می گوید و سرپیل فورا او را پیش عزیز می برد تا همه چیز را برای او هم تعریف کند.
یالچین تمام وقتش را گذاشته و تحسین را زیرنظر دارد تا آتویی از او به دستش بیاورد.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 84 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 85 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *