خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 157
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 157 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
در خانه سیدعلی، دفنه با نگرانی گریه میکند و میگوید که عمر به همراه بقیه سرباز ها برای جنگ در منطقه ای که حمله شده است رفته اند.
او در بغل ملک گریه میکند. زمرد از او میخواهد که آرام باشد و به جای گریه، به عمر افتخار کند و همگی با هم برای عمر دعا کنند. دفنه اشکهایش را پاک میکند و سعی دارد آرام باشد.
آلپای در مغازه، یک مجسمه آنتیک قدیمی را نگاه میکنه و سپس دوباره داخل کیسه میگذارد. او میخواهد بیرون برود که همان لحظه کنعان می رسد.
کنعان به رفتار آلپای و کیسه دستش شک میکند. آلپای خودش را خونسرد نشان داده و بیرون می رود. کنعان از کارگر خود میخواهد که حواسش به کارهای آلپای باشد.
سیران و میتات به پارک رفته و میتات برای او دسته گلی خریده است. آنها با هم صبحت میکنند و مشکلشان را حل کرده و آشتی میکنند. میتات توضیح میدهد که مشکل چک را حل کرده و سیدعلی پول را داده است.
جومالی در حین رفتن به خانه سیدعلی، به حرفهای خلیل با سیدعلی در مورد علاقه اش به ملک فکر میکند.
کرم به سمت خانه می رود. او دم در آسلی را میبیند. آسلی بلیت آلمان را به او نشان میدهد و میگوید که آلپای میخواهد او را پیش پدرش بفرستد و اگر او به آلمان برود، پدرش او را به زور شوهر میدهد.
کرم دست آسلی را گرفته و با هم به پارک می روند. او یک تیم فوتبال را میبیند و با آنها مشغول بازی می شود. بعد از بازی، یک نفر پولی برای کرم می آورد و میگوید که این سهم شرطبندی اوست. کرم با وجود اصرار آسلی، پول را قبول نمیکند.
در خانه سیدعلی همه جمع شده و مشغول شام خوردن هستند. دفنه ناراحت است و اشتها ندارد.
آخر شب بعد از رفتن خانواده جومالی، سیدعلی به اتاق نفیسه می رود تا در مورد ملک و خلیل با او حرف بزند. سیدعلی میگوید که خلیل همچنان ملک را دوست دارد و میخواهد با او ازدواج کند، اما او نگران است که اگر روزی بلایی سر ملک بیاید، خلیل دوباره ضربه میخورد. نفیسه میگوید که بهتر است جلوی آنها را نگیرد و هرچه صلاح است اتفاق بیفتد.
در خانه جومالی نیز، زمرد نگران عمر است. جومالی به او میگوید که باید قوی باشد و این روزها به سرعت خواهند گذشت و عمر به سلامت به خانه برمیگردد. زمرد به اتاقش می رود تا برای عمر دعا کند.
وقتی آسلی به خانه برمیگردد،فوندا او را به خاطر دیر اومدن توبیخ میکند و میگوید که نباید دیگر با کرم ارتباط داشته باشد و به زور آلپای را راضی کرده است که این بار به آسلی فرصت بدهد و او را به آلمان نفرستد. آسلی میگوید که ارتباطی با کرم ندارد.
صبح ویلدان به کارگاه می رود و با خلیل در حال صحبت در مورد عمر است.او نگران عمر است و خلیل او را دلداری میدهد. یک نفر با خلیل تماس گرفته و خبر میدهد که کسی را که به عنوان کلاهبردار ظروف در زندان بود، کشته اند.
خلیل متعجب شده و می فهمد که یک نفر از بیرون دستور کشتن او را داده است تا آنها نفهمند که از طرف چه کسی بوده است. میرزا نیز چنین چیزی را تأیید میکند. کنعان با ویلدان تماس میگیرد و ویلدان رد تماس میدهد تا کسی متوجه نشود.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 157 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 158 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .