خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 166
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 166 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
افراد مرد عتیقه چی، آلپای را کتک می زنند و اصرار دارند که او جای مجسمه را بگوید، اما آلپای فقط میگوید که جای مجسمه امن است و نیازی نیست که آنها نگران باشند.
مراد، دوست پلیس خلیل، به ملاقات خلیل و میرزا می رود و میگوید که باید مدرکی برای بی گناهی خودشان پیدا کنند، وگرنه کار آنها سخت خواهد شد. خلیل و میرزا به کنعان و آلپای شک دارند، اما چیزی برای اثبات ندارند.
فوندا به بازارچه پیش کنعان می رود و سراغ آلپای را میگیرد. او میگوید که آلپای از شب قبل به خانه نیامده و گوشی را جواب نمیدهد. کنعان میگوید که از آلپای خبر ندارد. مراد به بازارچه آمده و به مغازه کنعان می رود.
کنعان از دیدن او نگران می شود. مراد میگوید که آنها شاید به واسطه شغلشان در مورد عتیقه خبری داشته باشند، اما کنعان انکار میکند. مراد سراغ آلپای را میگیرد. کنعان میگوید که از او خبری ندارد.
بعد از رفتن مراد، فوندا نیز نگران شده و میخواهد با آلپای تماس بگیرد. کنعان از او میخواهد که کاری نکند و به خانه برود و منتظر خبر او باشد.
کنعان با آلپای تماس میگیرد. ارجو، شخصی که عتیقه را به آلپای داده بود جواب میدهد و موضوع را میگوید. کنعان میگوید که به آنجا می رود تا مشکل را حل کنند.
کرم و آسلی در پارک قدم می زنند. آسلی از خانواده کرم و رابطه گرم آنها تعریف میکند. او سپس از کرم در مورد ملک سوال میکند و حدس می زند که ملک بیمار باشد. کرم تایید میکند و با ناراحتی میگوید که ملک سرطان دارد. آسلی ناراحت می شود.
در بیمارستان، دکتر پیش عمر آمده و خبر میدهد که عملکرد مغز او مشکلی ندارد و پاک شدن حافظه اش بخاطر ارتعاشات شلیک بوده و به مرور زمان خوب خواهد شد. فرمانده میگوید که او از سربازی معاف شده و به خانه برمیگردد.
عمر از اینکه قرار است پیش خانواده ای برود که آنها را نمیشناسد، ناراحت و عصبی است.
کنعان پیش ارجو می رود و به او اطمینان میدهد که مشکلی از بابت عتیقه برایش پیش نمی آید و آنها هرگز او را به پلیس لو نمی دهند. سپس ضمانت آلپای را میکند و آلپای را آزاد میکند. آلپای گوشی خود را از ارجو میگیرد و آنها بیرون می آیند.
زمرد و ویلدان به ملاقات خلیل می روند. زمرد ناراحت است و خلیل او را دلداری میدهد و میگوید که همه چیز درست می شود.
کمی بعد ملک نیز به آنجا می رود. خلیل احوال ملک و روند درمان او را پیگیری میکند و از او میخواهد که نگران آنها نباشد. زمرد با دیدن ملک در آنجا کلافه می شود.
دفنه در خانه ناراحت و کسل است. قدریه پیشنهاد میدهد که با هم برای خرید بروند و سپس غذا درست کنند. آنها در آشپزخانه به همراه اونزیله مشغول پختن غذاهای آب پز و گیاهی می شوند. دفنه از اینکه سرش گرم شده خوشحال است.
عمر از بیمارستان مرخص شده و فرمانده دنبال او می آید تا او را به خانه ببرد. گلشید از عمر خداحافظی میکند. فرمانده به گلشید میگوید که او را به شهر خودش می برند.
گلشید میگوید که او همه خانواده اش را از دست داده و کسی را ندارد. عمر از گلشید میخواهد که همراه او بیاید. زیرا او نیز خانواده اش را نمیشناسد و فرقی با گلشید ندارد. گلشید با تردید قبول میکند.
سیران در داروخانه است و بانو پیش او می رود. او میگوید که هنوز خانه دلخواهش را پیدا نکرده و خانه هایی که میتات به او معرفی کرده بود همه بد بودند و میتات به سلیقه و خواسته های بانو اهمیت نمیدهد.
سیران سعی دارد چیزی بگوید که بانو از میتات دلخور نباشد. بانو میگوید که آنها از همه لحاظ با هم متفاوت هستند و نمیتوانند یکدیگر را درک کنند، و همین که سیران زندگی خوبی با میتات داشته باشد برایش کافیست .
زینال پیش میتات می رود و وقتی ماجرای بانو را می فهمد، به سیران حق میدهد و به میتات یادآوری میکند که سیران در مقابل اذیتهای خانواده میتات سکوت کرده بود و به او احترام گذاشته بود، اما میتات حاضر نشد دوست سیران را تحمل کند و با او کنار بیاید. میتات متاثر شده و به زینال حق میدهد.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 166 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 167 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .