خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 221

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 221 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 221

ملک به ملاقات خلیل می رود و خبر میدهد که به احتمال زیاد امروز او آزاد خواهد شد. خلیل می‌گوید که امروز تاریخ عقد آنها بود و او با اشتباهش باعث شد که نتوانند امروز عقد کنند. ملک او را دلداری داده و می‌گوید که این قضیه اهمیتی ندارد و مهم این است که کنار هم هستند.
زینال به دنبال اونزیله می رود تا با هم برای گردش به خلفتی بروند. بیهان از اکراه میخواهد همراه آنها برود تا با هم تنها نباشند. کرم نیز همراه آنها می رود‌.
آلپای به خانه می رود و با عصبانیت می‌گوید که کنعان دوباره همه چیز را به هم ریخته و نگذاشت که او سند را بگیرد. سپس می‌گوید که به احتمال زیاد کنعان ادریس را کشته است، زیرا او خودش از ادریس خواسته بود تا کنعان را بکشد. فوندا شوکه و عصبانی می شود.
کنعان به مغازه رفته و مشغول نوشتن نامه برای ویلدان می شود. سیدعلی و جومالی دم مغازه او می روند و بابت اینکه او نگذاشت عمارت را آلپای بگیرد، از او تشکر می‌کنند. کنعان می‌گوید که اگر در جریان کارهای آلپای بود، اجازه نمی‌داد او تا این حد پیش برود و کاری بکند.
کنعان نامه را تمام کرده و میخواهد به زینال بدهد تا به دست ویلدان برساند، اما زینال مغازه نیست. همان لحظه ویلدان به بازارچه می آید. کنعان به او خیره شده و می رود.
ویلدان پیس سیدعلی و جومالی آمده و تعریف می‌کند که زمرد با دفنه چه رفتاری کرده است . او می‌گوید که تا وقتی خانه جدا بگیرند، در کارگاه میماند و بچه ها نیز خانه سیدعلی هستند. جومالی از زمرد به شدت عصبانی می شود.
ویلدان به کنعان پیام میدهد و بابت کارهایی که انجام داده تشکر میکند. کنعان از پیام او ذوق میکند.
آلپای به خانه رفته و به فوندا می‌گوید که به احتمال زیاد کنعان میخواهد آنها را بکشد، زیرا با او مشکوک حرف زده و ادریس را نیز کشته است. او از فوندا میخواهد که سریع لوازم را جمع کند تا فرار کنند. همان لحظه کنعان دم خانه آلپای می آید و از او میخواهد همراهش بیاید تا با هم به آدانا بروند. فوندا سریع خودش را به مریضی می زند و می‌گوید که آلپای باید او را به بیمارستان ببرد. کنعان می‌گوید که خودش آنها را به بیمارستان می رساند.
جومالی به خانه رفته و بی مقدمه شروع به دعوا کردن زمرد میکند و از او میخواهد که دست از سر آنها بردارد و انقد بچه هایش را اذیت نکند. سپس می رود.
ملک به زندان رفته و خلیل آزاد می شود. او همراه ملک می رود. همه خبر آزادی خلیل را شنیده و خوشحالی میکنند. سیدعلی و جومالی از همه خانواده می‌خواهند که برای نهار در بازارچه دور هم جمع شوند.
کنعان، آلپای و فوندا را به بیمارستان برده و سپس دوباره از آنها میخواهد که سوار ماشین شوند تا با هم به آدانا بروند. آنها چاره ای ندارند و قبول میکنند.
کنعان آنها را به بیرون شهر، جایی که چاله کنده است می برد‌ و از آنها میخواهد که پیاده شوند. فوندا و آلپای هر دو ترسیده اند.
گولجه و سیدعلی در مدرسه منتظر هستند تا کسی به دنبالشان بیاید. پدر گولجه به مدرسه آمده و گولجه را با خودش می برد. کمی بعد سیران به مدرسه می آید تا سیدعلی و گولجه را ببرد. سیدعلی به سیران می‌گوید که پدر گولجه آمده و او را برده است. سیران شوکه شده و بیهوش می شود.
در بازارچه همه آمده و می‌خواهند نهار بخورند. نفیسه می آید و خبر میدهد که زمرد خانه را ترک کرده و گفته است که دیگر باعث اذیت کسی نخواهد شد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 221 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 222 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *