خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 120

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 120 همراه شما هستیم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 120

شب سرکان تمام لحظات خوبش با ادا را مرور می کند و با دیدن یادداشتی در جوانی اش که مضمونش این است که باید در لحظه زندگی کرد تصمیم خودش را می گیرد. او صبح خیلی زود همراه موتور سیکلتی دنبال ادا می رود. ادا وقتی او را با آن تیپ و موتور مشکی رنگ می بیند جا می خورد و با خوشحالی پیشش می رود. سرکان لبخند میزند و می گوید: «امروز از کار خبری نیست. اومدم بدزدمت. هرجا که جاده مارو ببره میریم. » ادا پشت موتور سوار می شود و دستانش را دور کمر سرکان حلقه می کند.
وقتی پیرل برای بار دوم به انگین یادآوری می کند که پیش دکتر می رود، انگین با بی خیالی فقط به او می گوید که مراقب خودش باشد. فرید که این را می شنود می گوید: «تو میخوای خودکشی کنی؟ کی زن حامله رو تنهایی میفرسته چکاپ؟ » انگین این را که متوجه می شود دوان دوان خودش را به پیرل می رساند.
سرکان جایی خارج از شهر نگه میدارد. ادا می گوید: «خیلی خوش گذشت ولی بهتره دیگه برگردیم. یه جلسه خیلی مهم با آقا کمال داری.» اما سرکان با قطعیت می گوید که امروز نمی خواهد به شرکت برود. ادا که متوجه شده حتما خبری است می پرسد: «سرکان بگو چیشده؟ من اینجوری نگران میشم. » سرکان می گوید: «مگه تو خودت همیشه نمیگفتی باید در لحظه زندگی کرد؟ دیروز فهمیدم که چقدر زمان میتونه زود بگذره. میخوام از هر لحظه از زندگیم کنار تو لذت ببرم. نمیخوام فرصتارو از دست بدم. میخوام با عشق زندگی کنم. » ادا لبخند می زند و حرف او را قبول می کند و وقتی می پرسد که باید چه کنند؟ سرکان می گوید: «فکر اونجاشم کردم. بیا تو این کاغذا هر آرزو و خواسته ای که داریو بنویس تا با هم انجامشون بدیم. منم کارایی که خیلی وقت تو فکرم بود اما هیچ وقت سراغشون نرفتم رو نوشتم و انداختم تو کیسه. » ادا هم شروع به نوشتن می کند. سرکان به طور شانسی دست توی کیسه می کند و یکی از کاغذها را بیرون می کشد. یکی از خواسته های ادا است که نوشته: زندگی یک نفرو عوض کن. سرکان به فکر فرو می رود. همان موقع لیلا به او زنگ میزند که خودش را برای جلسه به شرکت برساند. سرکان فکری می کند و می گوید: «امروز تمام مسئولیت های من گردن اردمه. اردم باید جلسه رو بگردونه. » لیلا از این حرف او جا می خورد و به اردم که مشغول بازی با لیوان ها است خیره می شود!
این بار ادا یک کاغذ از توی کیسه بیرون می آورد که سرکان نوشته: باید یک جنایت رو حل کنیم. ادا کمی می ترسد و می گوید: «این ممکن نیست سرکان. چطور باید این کارو انجام بدیم؟ خطرناکه. » سرکان با بیخیالی می گوید: «کاری که خطرناک باشه نمیکنیم. فکر کن کاراگاهی! » و خودش در اینترنت جستجو می کند و می فهمد که یک مرد ثروتمند به اسم نوزات دو روز قبل از کشتی خصوصی اش غرق شده و هنوز پیدا نشده است. ادا زیاد موافق حل کردن این موضوع نیست اما سرکان فقط از او می خواهد همراهی اش کند.
وقتی بقیه در شرکت می فهمند که حالا اردم مسئول همه چیز است خیلی جا می خورند. اردم که تازه قدرتی به دست اورده با لحن سرکان به همه دستور می دهد و حتی ملو را تهدید به اخراج شدن می کند که کسی زیاد او را جدی نمی گیرد!
ادا و سرکان به سمت خانه ی نوزات می روند تا با زن او جانان، صحبت کنند. سرکان به اسم این که از طرف شرکت بیمه آمده اند وارد خانه می شود و مقابل جانان می نشیند. جانان همراه وکیل اوگه من شروع به صحبت در مورد روز حادثه می کند و به دروغ اشک می ریزد. وقتی اوگه من دستمال خودش را که روی آن حرف ج گلدوزی شده به دست جانان می دهد، این از چشم سرکان و ادا دور نمی ماند. آنها از خانه خارج می شوند و سرکان که به وکیل مظنون شده از ادا می خواهد تا به قایق بروند تا اطلاعات بیشتری به دست بیاورند.
اردم مقابل کمال می نشیند و از ملو هم می خواهد تا برایشان چای و قهوه بیاورد! ملو خیلی حرص می خورد اما نمی تواند چیزی به او بگوید. اردم شروع به تعریف کردن خاطرات مختلفی به کمال می کند که باعث می شود انگین حسابی کلافه بشود.
ادا و سرکان به سمت قایق تفریحی نوزات می روند و با کاپیتان انجا صحبت می کنند. ادا در قایق قرص خواب اور پیدا می کند و حدس میزند که جانان با همکاری کاپیتان نوزات را به قتل رسانده باشد. اما سرکان به وکیل شک دارد و به خاطر همین هم به فرید زنگ میزند و از او می خواهد برود و با زن وکیل اوگه من صحبت کند ببیند مشکلی بینشان است یا نه.
آیفر که می بیند آیدان در مقابل عشق و عاشقی گارد گرفته به سیفی میسپارد تا از روش معکوس استفاده کنند و برای همین هم از عشق و عاشقی در این سن بد می گویند. آیدان که کمی نگران شده به فکر فرو می رود و بعد فورا قبول می کند تا به کمال فرصت دوباره ای بدهد که همان موقع کمال وارد خانه می شود و از آیدان می خواهد با هم به دیدن زن دوستش نوزات بروند تا تسلیت بگویند. با این که این برای آیدان عجیب است اما قبول می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 120 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 121 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *