خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 191

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 191 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 191

خالصه به دیدن دودو می رود و می گوید: «من کاری به این که رفتار یحیا با تو چطوریه ندارم ولی تورو مثل دختر خودم میدونم و دوست دارم کمکت کنم. حالا که تو دنبال کار میگردی میتونم از گوون چلبی خواهش کنم که تورو تو شرکتش استخدام کنه. چون اگه سنجر با اون مشکلی داشته باشه پدربزرگ ملک محسوب میشه. از هیچ کمکی هم دریغ نمیکنه. » دودو خوشحال می شود و انها با هم سراغ چلبی می روند.
چلبی در دفتر کارش به سدات می گوید: «سنجر تورو کتک زد ولی اون ادم خطرناکیه ممکنه حتی تورو بکشه. ولی من تورو زنده میخوام و سنجرو پشت میله های زندون اسیر میخوام. دوست دارم با ماوی ازدواج کنی و جیگر سنجرو بسوزونی. » سدات از این همه کینه او به سنجر متعجب می شود و در همین حال دودو و خالصه وارد دفتر می شوند و خالصه از چلبی خواهش میکند دودو را استخدام کند. چلبی که احساس می کند با این کار می تواند ضربه ی دیگری به سنجر بزند با خوشحالی می گوید: «اتفاقا به یه مدیر روابط عمومی نیاز دارم. » دودو که در خواب هم همچین سمتی را نمیدید سر از پا نمی شناسد.
سنجر با دیدن ماوی با ناراحتی می گوید: «من آرزو داشتم که من و تو صاحب بچه بشیم ولی امروز فهمیدم که بارداری و بچه رو سقط کردی. » ماوی می گوید: «من امروز رفته بودم تا مطمئن بشم که حامله م. حالا برای سقط جنین به امضای تو نیاز دارم. » بعد با گریه ادامه می دهد: «من ادم نحسیم کسایی که دوست دارم رو از دست میدم. همش میترسم اتفاقی برای تو و ملک بیفته. بعد از دخترم آمادگی مادر شدن رو ندارم. اگه این گواهی رو امضا نکنی ممکنه زندگیمون رو از دست بدیم و از هم متنفر بشیم. » سنجر که دوست ندارد ماوی را از دست بدهد قبول می کند و با ناامیدی برگه را امضا می کند.
یحیا سراغ الوان می رود و آدرس و کلید خانه ای را به او می دهد و می گوید:« برات یه خونه اجاره کردم و یکسال اجاره رو هم پیش پیش پرداخت کردم. من قصد دارم بهت کمک کنم نمیخوام آواره بشی یا تو کاروان زندگی کنی. » الوان قبول می کند و در همین حال بورا به سراغ الوان می آید و می گوید دلش نمی خواهد از هم جدا شوند ولی به خاطر این که مدت اجاره اش تمام شده و او هم توان اجاره ی دوباره مغازه را ندارد مجبور است برود. الوان هم که دوست ندارد از بورا جدا شود سراغ صاحب مغازه بورا می رود و او را پیش بورا می آورد و می گوید: «صاحب مغازه رو راضی کردم که با همون اجاره ی قبلی اجاره تو شیش ماه تمدید کنه. » بورا که در مقابل کار انجام شده قرار گرفته سکوت می کند.
سر میز غذا ملک آرزو می کند که به زودی صاحب خواهر یا برادری بشود و خانواده شان کامل تر شود. ماوی و سنجر با ناراحتی به او خیره می شوند. سپس ماوی به پزشک مراجعه می کند و سنجر که طاقت سقط جنین ماوی را ندارد با ناراحتی از خانه خارج می شود.
چلبی و سدات با مرد بازیگری که قرار است نقش پدر ماوی را بازی کند ملاقات می کنند و مرد بازیگر که معتاد و فقیر است در مقابل پول هنگفتی قبول می کند که طبق خواسته ی چلبی رفتار کند. در اولین قدم حرف هایی که چلبی برایش دیکته می کند را برای ماوی می فرستد و از او می خواهد که پدرش را ببخشد و فرصت دوباره ای به او بدهد. بعد از چند لحظه جواب می رسد: نمیتونم تورو ببخشم ولی میخوام فردا همدیگه رو ملاقات کنیم. چلبی و سدات با خوشحالی بازیگر را برای فردا آماده می کنند.
دودو در اولین روز کاری اش در اسکله با سدات روبرو می شود. سدات از برای خوردن قهوه از او دعوت می کند و از زیبایی اش تعریف می کند. دودو مجذوب سدات می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 191 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 192 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *