خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 73

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 73 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 73

 

صبح گاوروک جلوی خانه ناره با او روبرو میشود.

ناره میگوید از تو تعجب میکنم که با وجود عشقت به زهرا با عشه نامزد کردی.

اما بلافاصله شرمنده میشود و از کاوروگ به خاطر حرف های نسنجیده اش عذرخواهی میکند و گاوروک میگوید من از دست تو عصبانی نمیشم.
چون اگه کوه هم جای تو بود از غصه فرو ریخته بود.

ناره به خانه گدیز میرود و میگوید منو گدیز امروز توی شرکت جلسه داریم.به زودی عمو یحیی میاد و تو رو به دیدن الوان میبره.

و با گدیز به شرکت جدید میروند.

گلسیه نقشه کشیده و آن را با الوان و زهرا در میان میگذارد و میگوید لوکی عاشق و دوست پسر سابق بنفشه بوده و هنوز هم بنفشه رو میخواد.
میخوام اونو اینجا استخدام کنیم تا زبون بنفشه کوتاه بشه.

زهرا و الوان هم از فکر او خوششان می آید.

ناره به گدیز قبل از رسیدن به شرکت میگوید از تو انتظار نارو زدن نداشتم تو نباید به سنجر چیزی میگفتی.

گدیز جواب میدهد احازه نمیدم دخترشو از اون دور کنی .

ناره میگوید اگه دستو پامو هم زنجیر کنی خواهم رفت.

سنجر هم به شرکت می آید و ناره میگوید من چند روز دیگه از اینجا میرم و رو به سنجر میگوید چون زنت حامله است حضانت ملک رو به تو نمیدم.

سنجر هم میگوید چون ملک رو توی تیمارستان به دنیا آوردی به تو هم حنت رو نمیدن.

و وقتی چشمان اشک آلود ناره را میبیند میگوید گفته بودم اگه بخوای بری آدم بدس خواهم شد.

در همین حال افراد سنجر از آسیاب قدیمی با او تماس میگیرند و میگویند به گفته دکتر حال آکین خوب است و آماده تحویل به پلیس است.

سنجر به کاوروگ زنگ میزند و از او میخواهد اکین را به اداره پلیس ببرد.

قهرمان از قبل از طریق گون چلبی با آکین آشنا شده و میداند که او پولدار است.

حتی قبلا یکبار از غفلت نگهبان استفاده کرده و به آسیاب و دیدن آکین رفته است.

آکین به او گفته اگر قهرمان کاری کند که او و ناره به خارج بروندبه او ده ملیون دلار خواهد داد.

به شرطی که ناره را بدزدد و قهرمان هم پیشنهاد او را پذیرفته است.

حالا که قرار است آکین تحویل پلیس دا ه شود قهرمان میفهمد وقت عمل رسیده و وقتی سنجر به او میگوید اگه ده ملیون رو جور نکنی سهامتو از دست خواهی داد به افراد خودش زنگ میزند و دستور میدهد اماده عملیات باشند.

سنجر هم از گدیز میخواهد که با قهرمان جلسه را ادامه دهد.

او و ناره به دادگاه خواهند رفت.

ولی وقتی به خانه گدیز میرسند تا ملک را با خود ببرند موگه میگوید یحیی اومد و ملک رو با خودش به عمارت برد.

ناره با نگرانی به سنجر میگوید اگه بنفشه چیزی از بارداریش له ملک بگه ملک تحمل نمیکنه و به سرعت به سمت عمارت میرود.

یحیی ملک را به عمارت میرساند و دم در به بنفشه خبر میدهد که به دیدن ملک برود.

بنفشه به ملک میگوید بچه پدرت توی شکم منه و از این به بعد سنجر پدر اون هم خواهد بود.

ملک که شکه شده دستو پایش قفل میشود و خشکش میزند.

یحیی با دیدن وضعیت ملک به خانه میرود تا الوان را صدا کند و اهله خانه بیدکن میریزند.

ولی اثری از ملک نیست.

از آن طرف گاورک به آسیاب بادی میرود درحالی که ملک در صندوق عقب ماشین گذاشته شده.

سنجر و ناره به عمارت میرسند ولی پلیس آنجاست و الوان با چشمان گریان میگوید بنفشه به ملک در مورد بچه اش گفته.

اون حالش بد شده و از طری پیداشم نمیکنیم چون غیبش زده.

ناره به سمت سنجر میرود و داد میزند اگه بلایی سر ملک بیاد همه تونو خواهم کشت.

سنجر اورا بغل میکند و اطمینان میدهد که پیدایش میکند.

گاوروک به همراه آکین به سمت اداره پلیس میرود.

اما افراد قهرامان سعی میکنند مانعش شوند.

ولی گاوروک کنترل ماشین را از دست میدهد و در دره سیوط میکند.

افراد قهرمان آکین را با خود میبرند.

کاوروگ از متشین بیرون می افتد و بی هوش و خونی است.

ملک با زحمت در صندوق عقب را باز میکند و خودش را بیرون میکشد.

گاوروک را پیدا میکند و کنار او تا شب مینشیند و گریه میکند.

او با دیدن سگی با او همراه میشود تا برای او کمک بیاورد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال دختر سفیر لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 74 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *