خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 164

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 164 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 164

زلیخا با دلخوری و ناراحتی به اتاقش می رود و در را قفل میکند.

دمیر با هولیا بحث میکند و میگوید که او باعث شده تا دمیر به زلیخا بی اعتماد بشود و او واقعا قرار نکرده بود.

هولیا می‌گوید که با این حال باز هم نباید به زلیخا اعتماد کرد و او گفته است که بالاخره فرار میکند.

دمیر به هولیا اهمیت نمی‌دهد و سراغ زلیخا می رود.

دمیر اصرار دارد که زلیخا او را ببخشد. زلیخا با او به خاطر بی اعتمادی دعوا میکند. سپس برای بخشیدن او شرط میگذارد.

ایلماز به کارخانه می رود. تکین او را میبیند.

اما ایلماز که ذهنش خیلی درگیر زلیخا است، از ماشین پیاده نشده و به سمت ویلای خودش در عمارت می رود.

تکین متوجه می شود که ایلماز همچنان درد بزرگ خودش را حمل میکند.

ایلماز در حیاط ویلا، گولتن را میبیند.

او با گولتن درد دل کرده و می‌گوید که از وقتی آن نامه را خوانده دیگر خواب و خوراک ندارد و خودش را مقصر زندگی زلیخا میداند.

گولتن با ناراحتی میگوید که عذاب وجدان دارد زیرا او باعث این وضعیت شده و از همان ابتدا نامه های زلیخا را برای ایلماز ارسال نکرده است.

ایلماز متعجب و دلخور می شود. گولتن میگوید که به خاطر خود زلیخا این کار را نکرده بود زیرا از دمیر می ترسید که بلایی سر زلیخا بیاورد.

دمیر ای غفور میخواهد که نگهبانان دم در را بردارد و کلید ماشین را روی آن بگذارد و دیگر هیچکس کتری به زلیخا نداشته باشد.

سپس همه را در خانه جمع میکند و در مورد روز حادثه افتادن ثانیه از پله ها از او سوال میکند.

ثانیه می‌گوید که زلیخا او را هل داده است. غفور نیز تایید میکند که این صحنه را دیده است.

فادیک میگوید که چیزی ندیده اما صحنه افتادن ثانیه را دیده است. گ

ولتن از دروغ گفتن آنها عصبانی می شود و می‌گوید که همه دروغ میگویند و نسرین باعث افتادن ثانیه شده بوده است.

سپس به همه می‌گوید که برایشان متاسف است که بی دلیل همه گناهان را گردن زلیخا می اندازند.

ثانیه ناراحت شده و بیرون می بود. غفور نیز دنبال او می رود. ثانیه گریه میکند و با گولتن به خاطر دفاع نکردن از او دعوا میکند.

دمیر در خانه به هولیا میگوید که این مورد را نیز ببیند تا متوجه بشود که زلیخا تقصیری ندارد و دست از سر او بردارد.

با این حال هولیا میگوید که نباید به زلیخا اعتماد کرد.

دمیر میگوید‌ که طبق خواسته زلیخا، ثانیه و غفور باید از عمارت بروند.

هولیا میخواهد او را منصرف کند اما دمیر قبول نمیکند.

بهیجه به بیمارستان پیش مژگان می رود.

او برای مژگان ماجرای تیر اندازی تکین به خاطر او را تعریف میکند و از مردانگی تکین میگوید.

هولیا ثانیه را صدا زده و به او میگوید که مدتی برای آرام شدن زلیخا و رعایت بارداری او ، آنها از عمارت بروند.

ثانیه با ناراحتی به خانه می رود تا وسایلش را جمع کند.

هولیا خودش از این کار ناراحت است اما به خاطر دمیر چاره ای ندارد.

آنها نسرین را نیز از عمارت بیرون میکنند. او نیز ناراحت است و زلیخا را مقصر میداند.

دمیر برای زلیخا یک ماشین جدید می خرد و به تعمیرگاه می برد تا برای آن ضبط وصل کنند.

ایلماز پیش تعمیرکار می آید و وقتی می فهمد که دمیر برای زلیخا ماشین خریده، عصبی می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 164 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 165  مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *