خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 296

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 296 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 283

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 296

مژگان به همراه کرمعلی می دود و خودش را داخل رودخانه می اندازد. زلیخا با دیدن این صحنه شوکه شده و سریع خودش را داخل رودخانه می اندازد تا آنها را نجات بدهد. او ساک کرمعلی را از داخل آب گرفته و بیرون می کشد. سپس دنبال مژگان می رود و او را نیز که در حال غرق شدن است نجات میدهد و بیرون می آورد.
کسی که به خواسته دمیر زلیخا را تعقیب میکرد، سریع به شرکت پیش دمیر رفته و خبر میدهد که زلیخا و مژگان با هم قرار داشته و در جنگل هستند و خودشان را داخل رودخانه انداخته اند. دمیر سریع به سمت جنگل می رود.
ایلماز به خانه ای که مژگان و بهیجه آنجا هستند می رود و با عصبانیت سراغ مژگان را از بهیجه می‌گیرد و به او می‌گوید که حتما او چنین نقشه ای را به مژگان یاد داده است که بچه را بدزدد. بهیجه می‌گوید که او از چیزی خبر ندارد. کمی بعد مژگان به همراه زلیخا و کرمعلی به خانه می آیند. زلیخا دم در مژگان را به خاطر کارش شماتت میکند. ایلماز حرفهای آنها را می شنود و جلو می آید و در مورد حادثه سوال میکند و با دیدن سر و وضع خیس آنها متعجب می شود. مژگان می‌گوید که او و کرمعلی داخل رودخانه بودند و زلیخا آنها را نجات داد و او جان کرمعلی را مدیون زلیخا است. ایلماز به شدت عصبانی شده و اسلحه خود را در می آورد و به سمت مژگان میگیرد. دمیر نیز دم خانه آمده و حرفهای آنها را می شنود. زلیخا جلوی ایلماز را میگیرد و می‌گوید که حق ندارد به مژگان کاری داشته باشد و خود او نیز در وضعیت حال مژگان مقصر است، زیرا قبل ازدواج به مژگان گفته بود که دیگر حسی به ایلماز ندارد، و در واقع مژگان قربانی عشق آنها شده است. او سپس از در بیرون آمده و دمیر را میبیند، و بی تفاوت نسبت به او به راهش ادامه میدهد.
زلیخا به خانه می رود. شرمین نیز آنجاست و به همراه سودا، کنجکاو سر و وضع زلیخا می شوند.زلیخا ماجرا را توضیح داده و سپس به اتاق می رود تا لباسش را عوض کند. دمیر نیز به خانه آمده و پیش زلیخا می رود و از خوش قلبی او در برابر مژگان تعریف می‌کند. زلیخا با دلخوری به روی او می آورد که فهمیده است کسی را به ای تعقیب او گذاشته است و او طبق حرفش عمل نکرده است. دمیر می‌گوید که تا پیدا نشدن قاتل هولیا، او را تحت تعقیب دارد زیرا نگران اوست و این قضیه به چیز دیگری ربطی ندارد. زلیخا حرف دمیر را باور ندارد.
در خانه ایلماز کرمعلی را بغل کرده و به مژگان می‌گوید‌ که دیگر حق دیدن او را ندارد. سپس سوار ماشین می شود. مژگان با گریه التماس میکند که پسرش را از او جدا نکند. ایلماز مژگان را نیز سوار میکند و با هم به سمت خانه تکین می روند.
در خانه، ایلماز به تکین می‌گوید که مژگان با گول زدن زلیخا قصد دزدیدن کرمعلی را داشته و نزدیک بود کرمعلی بمیرد. سپس با کرمعلی به اتاق خودش می رود. تکین به شدن عصبانی شده و با مژگان دعوا میکند و کارهای غیر عقلانی او را درک نمیکند.
شرمین به کلوپ شهر رفته و ماجرای قهرمانی زلیخا را برای همه تعریف می‌کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 296 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 297 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *