خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 199

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 199 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 199

شب، هولیا به خانه پیش گولتن می رود و لباسهای کوچک عدنان را میدهد تا برای بچه های کارگران بفرستند. او به گولتن می‌گوید که مجبور شد ماجرای ارجمند را به ثانیه بگوید، اما آنها باید ماجرا را فراموش کنند. گولتن می‌گوید که ایرادی ندارد. هنگامی که هولیا بیرون می رود، تکین را در حال رفتن به خانه ایلماز و صحبت با بهیجه میبیند.
بهیجه در خانه ایلماز، مشغول تمرین خطاطی است تا از تکین نیز کمک بگیرد. او سعی دارد از این طریق به تکین نزدیک بشود.
صباح الدین و ژولیده برای شام بیرون رفته اند. آنها مدتی با یکدیگر در رابطه بوده و به هم علاقه دارند. صباح الدین از ژولیده خواستگاری کرده و سپس حلقه ازدواج در دست او می اندازد. کمی بعد، ایلماز و مژگان به رستوران آمده و آنها را می بینند. سپس همگی دور یک میز نشسته و ایلماز و مژگان به صباح الدین و ژولیده بابت نامزدی تبریک می‌گویند و ابراز خوشحالی میکنند.
ایلماز به آنکارا رفته و در روز مزایده، در آن شرکت میکند و برنده اهاله می شود. او به استانبول برگشته و در جلسه اتاق صنایع، خطیب در مورد موفقیت ایلماز صحبت میکند و همه به او و تکین تبریک می‌گویند. خبر به زودی همه جا پخش می شود.
ارجان، کارمند شرکت دمیر این خبر را شنیده و شوکه می شود. او به اتاق دمیر رفته و موضوع را می‌گوید. دمیر شوکه شده و می‌گوید که امکان ندارد، زیرا نامه دعوت به مزایده هنوز برای آنها نیامده است. او با آنکارا تماس گرفته و پیگیری میکند و متوجه می شود که نامه تحویل داده شده است. او عصبانی شده و با پیگیری می فهمد که پای شرمین در میان است. او به شدت عصبانی می شود و با هولیا نیز دعوا میکند، زیرا می‌گوید که به او هشدار داده بود که باید به شرمین پول میدادند تا او شر درست نکند، اما حالا آنها ضرر زیادی دیده اند. دمیر انبارها را پر از محصول کرده و حالا مزایده را نگرفته است. او از ایلماز نیز عصبانی می شود.
مژگان در حیاط، عدنان را میبیند که چیزی در دهانش می‌گذارد. او سریع بیرون آمده و سعی دارد از دهن عدنان سنگ را خارج کند. زلیخا این صحنه را میبیند و تصور میکند که مژگان در حال اذیت عدنان است. او سریع بیرون آمده و با مژگان دعوا میکند. مژگان می‌گوید که او سنگی از دهان عدنان بیرون آورده است. سپس با عصبانیت و دلخوری داخل خانه می رود. زلیخا از اینکه قضاوت کرده است ناراحت و شرمنده می شود. او با یک سینی بورک دم خانه مژگان می رود و از او معذرت خواهی میکند . مژگان اهمیت نمی‌دهد و از زلیخا میخواهد که از او دور باشد.
زلیخا به خانه آمده و به خاطر رفتارهای بد مژگان خسته شده است. او با ایلماز تماس گرفته و قرار می‌گذارد. آنها به جنگل می روند. زلیخا با ناراحتی به ایلماز می‌گوید که از برخوردها و دشمنی مژگان خسته و کلافه است. او همان لحظه دلش درد می‌گیرد .
در خانه مژگان، حال او بد شده و خونریزی میکند. او هرچه با شرکت ایلماز تماس می‌گیرد، کسی جواب نمی‌دهد. برای همین مجبور می شود که خودش با ماشین به بیمارستان برود. پرستاران با دیدن او سریع کمک کرده و مژگان را به اتاق عمل می برند. دکتر می‌گوید که وضع مژگان خوب نیست و باید بچه را به دنیا بیاورد، اما مژگان راضی نیست و می‌گوید که جنین هنوز کامل نشده و زنده نمی‌ماند. دکتر می‌گوید که در این صورت یا او و یا بچه یکی شان زنده خواهند ماند. مژگان با التماس از دکتر میخواهد که بچه اش را نجات دهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 199 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 200 مراجعه فرمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. علی گفت:

    سلام خسته نباشید خیلی ممنون میشم گودال چکوروا و سیب ممنوعه را زود تر پخش کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *