خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 23

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 23 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 23

وقتی هونکار خبر عفو خوردن زندانی ها را در تلویزیون می شنود، شوکه شده و با نگرانی در مورد آن با دمیر صحبت میکند. دمیر میگوید که این مشکل را حل میکند و نمی‌گذارد ییلماز آزاد شود.

در زندان، هنگامی که ییلماز به دستشویی می رود، فردی که مأمور کشتن اوست، داخل آمده و قصد دارد پنهانی به ییلماز چاقو بزند. همان لحظه، فرد تازه وارد به زندان، متوجه قضیه شده و سریع دست او را میگیرد و چاقو را به زمین پرت کرده و بعد از دعوا و تهدید او، او را از دستشویی بیرون میکند.

ییلماز که شوکه شده، با تعجب به چاقوی روی زمین نگاه میکند. داخل سلول، او پیش آن فرد تازه وارد رفته و از او تشکر میکند و دست دوستی می دهد.

آنها با یکدیگر نشسته و کمی صحبت میکنند. آن مرد میگوید که بیست سال از عمرش را در زندان ها گذرانده و از اینکه بخواهد عفو بخورد زیاد خوشحال نیست، زیرا کسی بیرون زندان منتظر او نیست.

بتول با شرمین تماس گرفته و خبر میدهد که پولی به دست او نرسیده است.

بتول به آدانا رفته و به شرکت دمیر می رود و ماجرا را به او میگوید . دمیر میگوید ک مخارج بتول اخیراً زیاد شده و هر بار به بهانه دزدیده شدن پولها، پول اضافه میخواهد و بدهی شرمین به او خیلی بالا رفته است.

او به شرمین پیشنهاد میدهد که میتواند خانه اش را که داخل مزرعه است، به او بفروشد تا هم بدهی اش را پرداخت کند و هم دیگر مشکل مالی نداشته باشد. شرمین حرصش گرفته و میگوید که حتما زلیخا باعث و بانی این مسأله است.

دمیر عصبانی شده و از او میخواهد که دیگر این حرف را تکرار نکند.

دمیر سر قرار با فردی که قرار بود کسی را برای کشتن ییلماز اجیر کند می رود، و متوجه می شود که او نتوانسته است این کار را بکند.

او عصبانی شده و خودش تصمیم می‌گیرد که شبانه به استانبول برود. او با مسئول زندان تماس گرفته و از او میخواهد که هر طور شده، برای آزادی ییلماز تاخیر کند تا او خودش را برساند.

زلیخا به اتاق گولتن می رود و مقداری از لباسهایی را که استفاده نکرده است به او میدهد. او دوباره یاد ییلماز افتاده و شروع به درد و دل میکند و کمی پیش گولتن گریه میکند و گولتن نیز او را دلداری میدهد.

دمیر شب به بهانه کار به سمت استانبول می رود. هونکار از غفور میخواهد که به کارگران بسپارد که مراقب خانه و اطراف باشند تا دزد نیاید.

شرمین که از پیشنهاد فروش خانه به شدت عصبانی شده، سراغ ثانیه می رود و به بهانه کار، او را کنار کشیده و به او میگوید که هر طور شده باید با نقشه ای، بلایی سر زلیخا بیاورند. زیرا او مسبب بدبختی هر دوی آنها شده است.

شب در زندان، مرد تازه وارد پیش ییلماز آمده و مشغول صحبت می شوند. ییلماز به او ماجرای خیانت دمیر و ازدواج زوری زنش را برای تو تعریف میکند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 23 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 24  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *