خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 270

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 270 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 270

مژگان عصبی شده و می‌گوید که قصد طلاق ندارد و آنها باید با هم کرمعلی را بزرگ کنند. ایلماز با عصبانیت میگوید که طلاق پیشنهاد خود او بودهج است. مژگان می‌گوید که میداند که ایلماز به خاطر زلیخا قصد طلاق دارد تا سریع سراغ او برود. سپس با دلخوری از سر میز بلند شده و می رود. ایلماز و تکین کلافه می شوند. بهیجه از ایلماز ایراد میگیرد و تکین با عصبانیت از او میخواهد که در زندگی زن و شوهر دخالت نکند.
در خانه دمیر سر میز شام، دمیر یک گردنبند به اسم زلیخا یامان درآورده و به گردن زلیخا می اندازد. زلیخا کلافه می شود. دمیر به زلیخا می‌گوید که او نباید گردنبند را در بیاورد. زلیخا حوصله بحث با دمیر را ندارد.
بعد از شام، دمیر دوباره بحث فرار زلیخا را پیش کشیده و با او دعوا میکند. هولیا از او میخواهد بس کند، اما دمیر به او اهمیت نمی‌دهد. دمیر به زلیخا می‌گوید که او نمی‌گذارد زلیخا عدنان و لیلا را با خودش ببرد. زلیخا به یاد او می آورد که عدنان پسر ایلماز است. دمیر با عصبانیت میگوید که عدنان پسر اوست. زلیخا عصبی شده و می‌گوید که عدنان پسر ایلماز است و ایلماز نیز خبر دارد. دمیر شوکه می شود.زلیخا می‌گوید که دمیر را دوست ندارد و تلاش او نیز فایده ای ندارد.
در خانه تکین، تکین و ایلماز به حیاط رفته و مشغول صحبت هستند. ایلماز نگران زلیخا است . تکین میگوید که جای او امن است و از این به بعد تحت حمایت هولیا است و دمیر نمی‌تواند او را اذیت کند و یا از بچه هایش دور کند.
صبح روز بعد، در تمام شهر اعلام می شود که امروز مراسم خانه پسر دمیر یامان، عدنان است و همه دعوت هستند. چتین در بازار این خبر را می شنود.
در عمارت، همه مشغول هستند و تدارکات مهمانی را فراهم میکنند. زلیخا به شدت عصبی است و مخالف این است که عدنان در سن پایین ختنه بشود، اما دمیر می‌گوید که دکتر گفته است مشکلی ندارد و او این کار را انجام میدهد.
در خانه مژگان با بهییجه صحبت میکند و میگوید که به هیچ وجه طلاق نمی‌گیرد تا زلیخا به خواسته اش نرسد. بهیجه او را تأیید کرده و از این حرف او حمایت میکند.
آنها همه سر میز صبحانه می روند. کمی بعد، چتین به آنجا آمده و خبر میدهد که دمیر مراسم ختنه برای عدنان گرفته است. ایلماز با شنیدن این خبر عصبانی شده و سریع بیرون می رود. تکین برای اینکه جلوی او را بگیرد، سریع پشت سر او می رود. فکرت نیز همراه تکین می رود. مژگان حدس می زند که ایلماز ماجرای عدنان را فهمیده است که حساسیت به خرج می‌دهد.
بهیجه از فرصت استفاده کرده و سریع به اتاق فکرت می رود و اتاق را زیر و رو میکند. او در کشو، پاسپورت فکرت را پیدا میکند و میبیند که به اسم فکرت نیست. او از اینکه مدرکی علیه فکرت پیدا کرده، خوشحال است.
ایلماز به خانه دمیر می رسد و با عصبانیت با او شروع به دعوا میکند و میگوید که او حق ندارد برای پسر ایلماز مراسم ختنه بگیرد. آنها با یکدیگر درگیر می شوند و زلیخا سعی دارد آنها را جدا کند. در این حین، عدنان در اتاق تنهاست و اسلحه دمیر را از روی تخت برداشته و مشغول بازی با آن است. بقیه همگی پایین مشغول درگیری و دعوا هستند که ناگهان صدای شلیک گلوله از طبقه بالا می آید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 270 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 271 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *