خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 300
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 300 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
زلیخا و ایلماز به همراه بچه ها داخل ماشین هستند و در جاده به سمت آنکارا می روند تا از فرودگاه آنجا پرواز کنند. آنها داخل ماشین در آینده ای که در انتظارشان است صحبت کرده و رویابافی میکنند. زلیخا خیلی خوشحال است. کمی جلوتر در جاده ایست بازرسی است. زلیخا و ایلماز نگران می شوند. پلیس جلوی آنها را گرفته و سپس با بیسیم خبر میدهد که بچه همراه آنهاست.
دمیر از خواب بیدار شده و بیرون می آید. او به حالت غیر طبیعی خودش شک میکند و حدس می زند که زلیخا به او چیزی خورانده باشد.او سریع بیرون آمده و متوجه می شود که زلیخا و بچه ها نیستند. دمیر پریشان شده و گریه میکند. سودا پیش او می آید و سعی دارد او را دلداری بدهد. دمیر میگوید که بدون بچه هایش نمیتواند زندگی کند.
زلیخا و ایلماز را به کلانتری می برند. ایلماز از اینکه دمیر شکایت کرده و بچه ها را خواسته است، عصبانی شده و به زلیخا میگوید که بعد از بیرون رفتن از آنجا حتما دمیر را خواهد کشت. آنها داخل اتاق پلیس رفته و با دیدن مژگان و تکین شوکه می شوند. مژگان با عصبانیت کرمعلی را از بغل ایلماز میگیرد و بیرون می رود. تکین نیز به ایلماز میگوید که دیگر پسری به اسم ایلماز ندارد. او نیز بیرون می رود.
از کلانتری با دمیر تماس گرفته و خبر میدهند که زلیخا و بچه ها را گرفته اند. دمیر متوجه می شود که مژگان نیمه شب میفهمد که کرمعلی نیست و سریع به پلیس گزارش می دهد. دمیر به کلانتری رفته و بچه ها را از زلیخا میگیرد و میگوید که اگر میخواهد میتواند به خانه برگردد. ایلماز سعی دارد جلوی زلیخا را بگیرد، اما زلیخا دوری بچه ها را طاقت نمی آورد و به همراه دمیر می رود.
در خانه همه کارگران بیدار شده و متوجه قضیه شده اند. وقتی دمیر به خانه برمیگردد، بچه ها را به اتاق خودش می برد و میگوید که میخواهد بچه ها پیش او باشند. زلیخا با ناراحتی به تنهایی به اتاق خودش می رود.
ایلماز شب را به خانه نمی رود و در عمارت کوچک میماند.
سودا به اتاق زلیخا می رود. زلیخا با ناراحتی برای او از دردهایش تعریف میکند و میگوید که ایلماز به خاطر او سختی های زیادی کشیده و دمیر با نامردی با او ازدواج کرده و بلاهای زیادی سر او آورده است. سودا میگوید که او را درک میکند و خودش نیز غم دوری از اولاد را چشیده است.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 300 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 301 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم