خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 61

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 61 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 60

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 61

بعد از خواندن آخرین رأی، مشخص می شود که دمیر با اختلاف یک رأی برنده انتخابات شده و به عنوان رییس صنایع انتخاب می شود.

ییلماز عصبی و ناراحت می شود و از سالن بیرون می رود. او مطمئن است که دمیر رای ها را با پول خریده است.

چتین به خانه پیش فکلی می رود و این خبر را میدهد.

در عمارت، همگی به ماشین جدید زلیخا خیره شده اند. شرمین حرصش گرفته و ثانیه نیز با حسرت به ماشین نگاه میکند.

دمیر به خانه آمده و خبر انتخابات را میدهد. زلیخا خوشحال شده و به او تبریک میگوید.

در خانه فکلی، ییلماز عصبی است و فکلی سعی دارد با نصیحت او را آرام کند و او را به پیشرفتهای آینده امیدوار میکند.

در بیمارستان، صباح الدین در مورد قصد کشتن ییلماز توسط غفور می شنود و متعجب می شود. او با عصبانیت دم خانه دمیر می رود و از او بخاطر این کار زشت گله میکند.

دمیر جا میخورد و میگوید که او چنین چیزی از غفور نخواسته است و سپس با عصبانیت دم خانه غفور می رود.

او غفور را صدا زده و به او حمله میکند و در حال خفه کردن غفور است. صباح الدین جلو آمده و آنها را جدا میکند.

دمیر از اینکه غفور باعث شده تا آبروی او برود و همه جا در مورد او صحبت کنند با غفور دعوا کرده و سپس میگوید که باید از آنجا بروند.

هونکار و زلیخا نیز بیرون آمده و متوجه قضیه می شوند.

ثانیه به شدت از غفور عصبانی می شود و با او دعوا میکند. غفور سعی دارد کار خودش را توجیه کند اما فایده ای ندارد.

صبح، غفور و ثانیه وسایل خود را جمع می‌کنند تا از عمارت بروند.

ثانیه به شدت ناراحت است و غفور به او وعده میدهد که چند روز از آنجا می روند و بعد دوباره با هونکار صحبت میکند تا او را ببخشند.

گولتن نیز تصمیم دارد همراه آنها برود، اما هونکار اجازه نمی‌دهد و می‌گوید که او کاری نکرده و باید بماند.

ثانیه و غفور از ویلا بیرون می آیند. غفور به سمت دیواری که پول ها و شناسنامه های جعلی ییلماز و زلیخا را پنهان کرده بود می رود و آنها را برمیدارد.

سپس با ثانیه به هوای مسافرت و تفریح به آدانا می روند. او به ثانیه میگوید که پول زیادی دارد و تا برگشتن به ویلا نیازی نیست که غصه بخورد.

ییلماز برای شرکت دمیر یک دسته گل بزرگ یا پیام تبریک میفرستد تا او را عصبی کند. دمیر با دیدن یادداشت ییلماز عصبانی می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 61 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 62  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *