خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 92

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 92 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 92

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 92

تکین به ملاقات ایلماز رفته و میگوید که همه شاهدین به نفع او شهادت داده و گفته اند که آن فرد ایلماز را تحریک کرده و سپس به سمت او اسلحه گرفته است. او به ایلماز میگوید که حال مجروح رو به بهبود است و به زودی مرخص شده و ایلماز نیز آزاد می شود.

در خانه هولیا از غفور علت تیر زدن ایلماز را سوال میکند. غفور ماجرا را تعریف میکند و میگوید که حتما تکین این حرفها را برای پوشاندن دلیل اصلی و خرابکاری ایلماز زده است، اما هولیا که تکین را می شناسد، چنین چیزی را رد میکند. او کمی بعد تکین تماس میگیرد و احوالپرسی میکند. تکین از لو میخواهد که یکدیگر را ببینند، اما هولیا طفره می رود.

وقتی گولتن متوجه دستگیری ایلماز می شود، ناراحت شده و برای دیدن او به زندان می رود. ایلماز از آمدن گولتن عصبی شده و از او میخواهد که دیگر به آنجا نیاید. گولتن با ناراحتی برمیگردد.
صبح روز بعد، خبر مصاحبه دمیر و زلیخا در روزنامه چاپ می شود. خیال دمیر و هولیا راحت می شود.وقتی هولیا به جلسه خیریه می رود، همه از عشق زلیخا و دمیر تعریف می‌کنند و آنها را تحسین میکنند. هولیا از اینکه توانسته مشکل را حل کند راضی است.

دمیر نیز به جلسه صنایع می رود و همه از عشق آتشین او و زلیخا تعریف می‌کنند.

جنگاور سر زمین خودش می رود و کارگر به او میگوید که کسی میوه ها را با قیمت بالا نمی خرد و آنها ضرر کرده اند. جنگاور عصبی می شود. سپس یکی از طلبکاران او آمده و پولش را میخواهد. جنگاور با کلافگی از او کمی وقت می خواهد.

در زندان، ایلماز از تکین میخواهد که برای زندانی ها یخچال و ماشین لباسشویی تهیه کند. او برای بندهای دیگر نیز تلویزیون سفارش میدهد تا همگی بتوانند شب ها فوتبال ببینند. همه زندانی ها خوشحال شده و او را دعا میکنند.

تکین به بیمارستان رفته و به مجروح سر می زند. حال مجروح بهتر است و قرار است مرخص شود. او به تکین میگوید که از کار خود پشیمان است و در مستی حرفهای اشتباهی زده و مقصر بوده است. سپس میگوید که رضایت میدهد. تکین مقداری پول برای کمک به خانواده او میدهد و از آنجا بیرون می رود.

دمیر به همراه زلیخا به کلوپ شهر می رود تا تظاهر به عشق کند و خوشبختی‌ خودشان را به همه نشان بدهد.

ایلماز از زندان آزاد شده و به همراه تکین به خانه برمیگردد‌. تکین او را نصیحت میکند که دیگر از روی عصبانیت اقدامی نکند و همه کارها را با آرامش باید انجام دهد.

همان لحظه، ایلماز چشمش به روزنامه افتاده و خبر زلیخا و دمیر را می خواند و از اینکه در خبر، دمیر ایلماز را تحقیر کرده عصبانی می شود. او با عصبانیت از خانه بیرون می رود.

در خانه، دمیر به همراه عدنان برمیگردد‌. زلیخا عدنان را بغل کرده و با نفرت به دمیر نگاه میکند و با گریه داخل می رود. دمیر هنگام داخل رفتن، ایلماز را میبیند که در حیاط خانه شرمین نشسته است.

او با عصبانیت به آنجا رفته و از ایلماز میخواهد از آنجا برود.

ایلماز با خونسردی میگوید که او جایی نمی رود زیرا آنجا خانه اوست. دمیر با شنیدن این حرف شوکه میشود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 92 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 93  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *