خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 155

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 155 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 92

سریال زن قسمت 155

انور پیش شیرین نشسته تا او آرام بشود و بعد وقتی گوشی اش زنگ می زند و وقتی عارف همه چیز را برای او تعریف می کند، انور سعی می کند با عجله خودش را به آنجا برساند.

شیرین باز گریه می کند و سراسیمه از پدرش می پرسد: «مامانم چیزیش شده آره؟! »

انور توضیح می دهد که آدم های مسلح حمله کرده اند سارپ بهار را برده و خدیجه و دخترها هم ترسیده اند و می رود تا کنارشان باشد.

شیرین اصرار می کند که او هم همراهش برود اما انور قبول نمی کند و می گوید هیچکس بودن او را در کنارش نمی خواهد و بهتر است در خانه بماند.

شیرین که هنوز هم ترسیده به سوات زنگ می زند. سوات می گوید: «همه چیز خیلی بد شد. همه چیز برعکس شد.

چطور شده که سارپ فهمیده میخوان به خونه ی بهار حمله کنن! چطور شده به نظرت؟! » شیرین می گوید: «یعنی فکر میکنی مقصر منم؟ »

سوات هم می گوید: «جز تو کسی نمیدونست. تو رفتی به سارپ خبر دادی اونم بهار و بچه ها رو برداشته و برده. آدم های احمق نظیر هم یه زن بی گناه رو کشتن! » شیرین با شنیدن این خبر بیشترگریه می کند و فریاد می زند: «کی مرده؟ مامانم اونجا بوده… توروخدا بفهم کی بوده. التماست میکنم. »

اما سوات گوشی را قطع می کند. شیرین مثل دیوانه ها فریاد می زند و همه چیز را به هم می ریزد و می گوید: «خدا لعنتت کنه بهار. تو باید بمیری. »

انور به کوچه ی بهار می رسد و می بیند که مردم دور ساختمان جمع شده اند و آمبولانس و پلیس هم انجاست. او با نگرانی جلو می رود و عارف با ناراحتی می گوید: «مرد… »

انور به جنازه ای که رویش را کشیده اند و سوار امبولانس می کنند خیره شده و بعد یکی یکی جیدا و خدیجه را با حال بد و گریان و پریشان می بیند که از ساختمان پایین می آیند.

آنها گریه می کنند و جیدا اسم ییلز را فریاد می زند و می گوید که می خواهد همراه او برود اما عارف جلوی او را می گیرد و جیدا فریاد می زند… انور با ناراحتی جیدا و خدیجه را در اغوش می گیرد.

بهار در ماشین سارپ است و به او می گوید که دلش می خواهد بداند مادرش و دخترها سالم هستند یا نه و بهتر است زنگ بزند و خبر بگیرد.

سارپ به مونیر زنگ می زند و وضعیت را از او می پرسد. مونیر می گوید که یکی از همسایه های بهار تیر خورد و کشته شد. سارپ برای اینکه بهار از پیشش نرود و در امان باشد به دروغ می گوید که همه حالشان خوب است. او برای اینکه ترس بچه ها هم از اتفاقی که افتاده بریزد به انها می گوید وقتی به خانه ی امن برسند با اسباب بازی ها و لباس های رنگارنگی روبرو خواهند شد.

عارف، انور و خدیجه و جیدا را به خانه انور می رساند و شیرین با دیدن آنها مادرش را محکم در آغوش می گیرد و از خون روی لباس و دست های او می ترسد و جیغ می کشد.

خدیجه می گوید که خون او نیست و بعد وقتی شیرین هم متوجه می شود که ییلز مرده وحشت می کند و باورش نمی شود. خدیجه سعی می کند جیدا را آرام کند چون حالش خیلی بد است اما خودش به ناگهان به خاطر چیزهایی که دیده از حال می رود اما کمی بعد حالش بهتر می شود.

مونیر از سوات می پرسد که باید به پیرل چه بگویند و سوات می گوید حقیقت را. بعد سوات با سوذهن به او خیره می شود و می گوید: «تو به سارپ در مورد این حمله چیزی گفتی؟ » مونیر می گوید که هرگز و بعد اسم شیرین را وسط می کشد و می گوید که ممکن است او گفته باشد.

نظیر به خاطر تنبیه افرادش همه ی آنهایی را که به خانه ی بهار حمله کرده بودند را می کشد اما دلش نمی آید عظمی را هم بکشد و او را زنده می گذارد.

بهار از سارپ می خواهد که زودتر دکتر خبر کند چون تب نیسان خیلی بالا رفته.

سارپ هم می گوید که به محض رسیدن به خانه همه چیز را حل خواهد کرد. بالاخره آنها به خانه ی بزرگ و زیبایی می رسند اما وقتی سارپ آنجا را چک می کند نه خبری از مواد غذایی است و نه اسباب بازی و خانه هم خیلی سرد است.

دوروک ذوق اسباب بازی ها را دارد همه جای خانه را می گردد تا آنها را پیدا کند اما ناامید می شود و سارپ از اینکه او را ناراحت می بیند غصه می خورد.

سارپ سعی می کند شومینه را روشن کند و بعد بچه ها به بهار اصرار می کنند که هر چهار نفر با هم بخوابند اما بهار قبول نمی کند و می گوید که باید پیش نیسان که تب دارد بخوابد. او به سارپ می گوید که فورا باید به مادرش و بقیه خبر بدهد چون نگرانش هستند اما سارپ می گوید که شارژرش خراب است و بهار از دست او کلافه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 155 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 156 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

3 دیدگاه‌

  1. اوا گفت:

    سلام من آوا هستم از تهران و کلاس سوم هستم من عاشق این فیلم هستم ولی می شود بگوئید که کی خدیجه از دنیا می رود و قسمت آخر به فارسی چه قسمتی است ممنون میشم اگه راهنمایی کنید لطفا هر چه زود تر

  2. اوا گفت:

    ببخشید الان اونی که مرد خدیجه

  3. اوا گفت:

    ببخشید من هی میخوام و نظر میدم واقعا متسفا @@@@@

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *