خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۲۷ + زیرنویس و دوبله

زهرا شب به خانه سینان می رود و آن ها شب را با هم می گذرانند. دوست علیهان به خانه او می رود. علیهان شب با زینب قرار دارد. او در مورد ازدواج کردن علیهان و زینب با او شوخی می کند. علیهان یاد خاطرات بد کودکی خودش می افتد و ناگهان حالش بد می شود. او سریع قرص‌هایش را می‌خورد تا آرام شود و قرارش با زینب را کنسل می کند و به او هیچ توضیحی نمی‌دهد.
در خانه، ایندر م یفهمد که هالیت و ییلدیز با دوستانشان به رستوران رفته اند. او سریع خودش را به آن رستوران می رساند و سر میز آنها می رود. او به عمد جلوی ییلدیز در مورد ملاقات ظهر خودش و هالیت صحبت می کند و وقتی انگشتر ییلدیز را می بیند، به او می فهماند که این انگشتر قبلا مال خودش بوده است.
ییلدیز ناراحت شده و با گریه میز را ترک می کند. خبرنگاران این صحنه ها را ثبت می‌کنند. هالیت ییلدیز را آرام کرده و او را به میز برمی گرداند اما از این رفتار بچگانه او ناراحت شده است.
شب، هالیت با ییلدیز صحبت کرده و در مورد ملاقاتی که به خاطر ایرم بوده است توضیح می دهد و می گوید که آن انگشتر میراث خانوادگی است و ارتباطی به ایندر ندارد. او از ییلدیز می خواهد که گول ایندر را نخورد زیرا قصد و هدف او فقط آسیب زدن و ناراحت کردن آنهاست.
زهرا که شب را خانه نبوده، با استرس و ترس از پدرش به خانه برمی گردد و با برخورد تند هالیت مواجه می شود. او به دروغ می گوید که در خانه یکی از دوستانش بوده است.
زینب که نگران علیهان شده است با او تماس می گیرد اما علیهان جواب تماس های او را نمی دهد. او فردا صبح هم به شرکت نمی آید. زینب به ستوه آمده و دم خانه او می رود‌. علیهان با زینب به سردی حرف می زند و می گوید: «من آدم رابطه نیستم و دیگر نمی‌خواهم تو را ببینم. »
زینب شوکه شده و از او توضیح می خواهد اما علیهان چیزی نمی‌گوید و رابطه این مدت را هم اشتباه می داند و می گوید که آن زمان خودش نبوده است. او زینب را که بهت زده است و اشک می‌ریزد، از خانه اش بیرون می کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *