خلاصه داستان سریال ترکی شعله های آتش قسمت 27

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 27  را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال شعله های آتش قسمت 1

سریال شعله های آتش قسمت 27

روانشناس بعد از بررسی نقاشی های اطلس، به تورمیس و چیچک می گوید که اطلس فکر می کند مادرش را از دست داده و نمیداند چطور باید با این مسئله کنار بیاید.
تورمیس با خوشحالی به چیچک می گوید که با چلبی صحبت کرده و بعد از این که اسکندر هم گزارش کرده که کار بولنت بوده، این اتفاق باعث می شود حضانت اطلس دست آنها بیفتد و چیچک هم بعد از ان به راحتی می تواند به زندگی اش ادامه بدهد.
عمر و اوزان وقتی به سمسماری می روند، عمر یکجا بند نمی شود و پشت سر هم غر می زند. وقتی رویا وارد مغازه می شود، عمر برای او قیافه می گیرد و می گوید: «تو این دنیا کسی جز تو نبود بره سراغ اسکندر؟! » رویا هم او را به خاطر این که از بیمارستان مرخص شده و خبری به او نداده سرزنش می کند اما عمر می گوید: «هرکاری میخوای بکن. هرکی به راه خود. نیازی به توضیح نیست. » رویا با ناراحتی انجا را ترک می کند. اوزان متوجه حال بد عمر می شود و او را به میخانه می برد تا با نوشیدن بتواند راحتتر خودش را سبک کند. از طرفی رویا هم با ناراحتی پیش جمره می رود تا با او درد دل کند. او دلیل این رفتارهای عمر را نمیداند و جمره خیلی ساده توضیح می دهد که عمر او را دوست دارد و کمی حسادت کرده. اوزان هم به عمر می گوید: «داداش من دیدم اون دختر چطور به تو خیره میشه. » عمر می گوید: «اما اون کسیه که بعد از یه مدت همه چیز دلشو میزنه و میره. این دختر اگه قضیه آتیش سوزی نبود هیچ وقت به آدمی مثل من نگاه هم نمیکرد… » اوزان می گوید: «تو چرا از نگاه کردنش میترسی؟ » عمر سکوت می کند و بعد از ان وقتی کمی سرخوش است در خیابان ها راه می افتد و به سنجاق سر رویا که دستش مانده خیره می شود و ناخوداگاه به سمت خانه ی جمره می رود. رویا هم که تمام شب خواب به چشمانش نیامده او را از پنجره می بیند. اما عمر فورا حیاط را ترک می کند و رویا دبنالش می رود تا ببیند چه شده. عمر سنجاق را نشانش می دهد و می گوید: «اومدم اینو بهت پس بدم. » رویا لبخند میزند و می گوید: «دیگه چی؟ » عمر می گوید: «اگه نگم عقده میشه. ولی باید خودمو آماده کنم که ناامید نشم. » و بعد می پرسد: «فردا میای یا نه؟ » رویا می گوید: «میام. » و هردو با لبخند به هم از هم جدا می شوند.
اطلس مشغول کشیدن نقاشی می شود و بعد به یاد شب آتش سوزی نقاشی اش را آتش میزند که باعث می شود آتش زبانه بکشد و تمام اتاق شعله ور بشود. تورمیس و علی و چیچک با نگرانی آتش را مهار می کنند و اطلس را نجات می دهند. چیچک با به یاد آوردن شب آتش سوزی حالش خیلی بد می شود و بغضش میگیرد.
مادر اوزان از او می خواهد برای دادن بدهی خانه شان از عمویش قرض کند اما اوزان حتی با شنیدن اسم او عصبانی می شود. بعد از آن جمره نصف حقوقی را که گرفته به اوزان می دهد و با این که اوزان قبول نمی کند، جمره می گوید: «بذاری یه بار هم من کمکت کنم. اگه قبولش نکنی من دیگه نمیتونم کمک های تورو قبول کنم. » اوزان هم لبخند میزند و قبول می کند.
علی به ملاقات بولنت می رود. بولنت با حرص و عصبانیت به او می گوید: «من میدونم شما سه نفر با هم چه نقشه هایی کشیدین. میدونم بین تو و شیمال یه چیزایی هست! » علی عصبانی می شود و می گوید: «چی میگی تو؟ » بولنت با حرص لبخند میزند و می گوید: «بهشون بگو این کافی نیست. من هنوز نمردم! »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 27 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال شعله های آتش قسمت 28 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *