خلاصه داستان سریال ترکی عشق تجملاتی قسمت ۱۲ + زیرنویس و دوبله

 

کرم و ولکان در دفتر نشسته اند. ولکان شب با دوست دخترش قرار دارد . هولیا قهوه ی کرم را عوض کرده است. کرم به قهوه اش شک کرده که آیا کسی به آن دست زده است یا نه. وقتی می‌خواهد آن را بخورد هر بار کسی وارد اتاق شد و او موفق به خوردن نشد. ولکان جای کرم نشست و قهوه ی او را سر کشید.

مشتری ای که به او توهین شده بود به شرکت دعوت شد و در جلسه ای با حضور خبرنگاران از او عذرخواهی شد. هم زمان اورکات وارد شرکت شده و پرونده ای که در آن ایده ی کار آفرینی خودش را نوشته با خود آورد تا به محسن نشان بدهد. وقتی از قضیه مشتری با خبر می شود به زور وارد اتاق شده و او هم با مشتری بد رفتاری میکند و باز موجب آبروریزی میشود. عایشه عصبانی می شود و با محسن او را بیرون می کنند. محسن به او می گوید که بعدا با او تماس می‌گیرد.

شب دوباره کرم و ولکان می خواهند بیرون بروند. کرم به عایشه می گوید بعد از شام زود به اتاق برگردیم. عایشه میگوید حالا ببینم چی میشه! کرم عصبانی می شود و می گوید از اینهمه در خانواده بودن خسته شدم. دیگر بس است. آنها بعد از شام نشسته اند و محسن می گوید میخواهد راجع به چیزی حرف بزند. بعد مقابل همه اهل خانواده می گوید که عایشه از این به بعد دستیار من خواهد بود. یلدا عصبانی می شود و هولیا هم حسادت می کند. کرم چند بار می گوید زودتر برویم بخوابیم. هولیا فکر میکند که قصد همخوابگی دارند و با خودش می گوید حتی دارو هم روی او اثر نداشت و می‌خواهد زودتر به تخت خواب برود.

ولکان با دوست دختر خود قرار گذاشته است. دوست دخترش می گوید به خانه تو برویم. ولکان خوشحال می شود. اما وقتی به خانه می روند بخاطر دارویی که در قهوه بود ولکان نمی‌تواند کاری بکند و دختر هم سرخورده می شود و از خانه می رود.

عایشه و کرم به اتاق می روند . عایشه می گوید مواظب باش بالاخره لو می روی اما کرم می گوید نه حواسم هست. کرم به ولکان زنگ می زند و می پرسد کجاست. ولکان می گوید در حیاط خانه شما هستم. کرم پیش ولکان می رود و می بیند او ناراحت است و ماجرا را برایش تعریف می‌کند و میگوید نمی‌داند چرا اینطور شده است.

محسن از طبقه بالا آنها را می بیند و به ولکان میگوید درست نیست این وقت شب پیش یک مرد متاهل بیاید و ادامه صحبت خود را برای فردا بگذارند.

وقتی کرم به اتاق برمیگردد دوباره با عایشه بر سر خوابیدن در تخت بحث می کنند. در آخر هر دو روی تخت می‌خوابند اما  عایشه وسط خود با بالش مرز تعیین میکند.

رضا میفهمد که اورکات به شرکت رفته و او را دعوا می کند. اورکات می گوید اتفاقا محسن از او استقبال کرده و گفته با او تماس خواهد گرفت. همان زمان محسن به رضا زنگ می زند و می گوید فردا به شرکت بیایید. اورکات می گوید دیدی گفتم محسن از طرح من خوشش آمده.  فردا آنها به شرکت می روند و محسن در مورد بیماری مادرشان با آنها حرف می زند و میگوید او را پیش دکتر آشنا ببرید تا علت حواس پرتی اش مشخص بشود. اورکات خجالت زده می شود.

در شرکت کرم و ولکان با هم بیرون می روند . جیدا به عایشه کنایه می زند که اگر عاشق شوهرت هستی چرا حتی نمی‌دانی او کجاست.

برک به عایشه پیام داده و زنگ می زند که میخواهم تو را ببینم . عایشه ابتدا رد میکند اما سپس با حرص قبول میکند. آنها در کافه پشت شرکت قرار میگذارند. برک از عایشه معذرت خواهی میکند و می گوید مواظب جیدا باشد. او دست عایشه را میگیرد. عایشه خداحافظی کرده و می رود.

ظهر در اخبار تلویزیون نشان میدهند که کرم خیانت کرده است و عکسهای او را منتشر کرده اند. بعد از آن عکس های برک و عایشه پخش میشود و می‌گویند عایشه نیز به کرم خیانت کرده است. همه بهت زده شده اند…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *