خلاصه داستان سریال عشق تجملاتی قسمت ۱۰۹ + زیرنویس و دوبله

عایشه فکر خودش را متمرکز میکند و دقیق تر یادش می آید که آنها لباسهایشان را در آوردند اما کرم خوابش برد. او خیالش راحت می شود که اتفاقی نیافتاده. اما چیز دیگری یادش نمی آید.
رضا در خانه به شدت عصبانی است و نظمیه و ملاحت خانم سعی دارند او را آرام کنند. عایشه به خانه می آید. رضا شروع به داد و بیداد کرده و از عایشه در مورد اینکه شب گذشته کجا بوده است سوال میکند. عایشه که دیگر از سختگیری های رضا خسته شده، با عصبانیت میگوید که او حق دخالت در زندگی اش را ندارد و حالا که در خانه غنچه نیز راحت نیست، از کشور می رود تا آسوده باشد.
کرم در شرکت برای ولکان ماجرای شب گذشته را تعریف میکند. ولکان انتظار دارد که بخاطر شب گذشته،کرم بیخیال جیدا بشود، اما همچنان بی فایده است.
عایشه به خانه غنچه رفته و خبر میدهد که تصمیم گرفته برای ادامه تحصیل و یادگیری زبان و شروع یک زندگی جدید به لندن برود. غنچه ناراحت می شود. عایشه کارهایش را انجام داده چمدانش را جمع میکند.
او در شرکت پیش کرم رفته و با او نیز خداحافظی میکند. کرم برای او آرزوی موفقیت کرده و چیز دیگری نمیگوید. عایشه از دم خانه خودشان با هم خداحافظی کرده و سوار تاکسی می شود تا به فرودگاه برود. کرم سر کوچه در ماشین خود به رفتن او نگاه میکند.
یک ماه بعد، روز عروسی کرم و جیدا است. جیدا بیش از حد روی همه چیز حساس شده و همه را کلافه کرده است. او به ساده ترین چیزها نیز ایراد میگیرد و کرم نیز دیگر طاقت گوش دادن به فرمایشات او را ندارد.
صبح همان روز، عایشه بعد از یک ماه به استانبول برمیگردد. او از ماجرای عروسی کرم خبر ندارد . ولکان و غنچه به استقبال او رفته و او را به خانه ملاحت خانم می برند. آنها به عایشه در مورد عروسی چیزی نمی‌گویند. عایشه میگوید که برای یک پیشنهاد کاری خوب آمده که اگر مناسب باشد به ترکیه برگردد. در خانه همه از آمدن عایشه خوشحالند. رضا نیز جلو آمده و با او آشتی میکند.‌سر میز غذا، نظمیه که فکر میکند عایشه بخاطر کرم آمده است، به عروسی او اشاره میکند. عایشه متعجب می شود و میگوید که کرم دیگر برای او اهمیتی ندارد.
در خانه محسن، جیدا بخاطر رنگ گل ها و راضی نبودن از طرح جزیی روی لباس عروس به شدت عصبانی است و تمامی اهالی خانه از دست او کلافه و عصبی شده اند. ولکان به خانه آنها می آیند و در حین صحبت با کرم به او میگوید که عایشه آمده است.
عایشه برای قرار کاری خود احتیاج به مدارکی دارد که یکی از همکاران آتلیه قرار بود برایش بیاورد. همکار او دم در خانه آمده و میگوید که مدارک را فراموش کرده است. او کلید آتلیه را به عایشه میدهد تا خودش مدارک را بردارد. عایشه حاضر شده و به سمت آتلیه می رود. او وقتی اتوبوس گیر نمی آرود، ماشین صبری را که سر راه دیده است از او قرض میگیرد.
کرم از دست جیدا عصبی شده و از خانه بیرون می زند. او هرکجا که میخواهد برود جیدا تماس گرفته و سراغ کرم را گرفته است. کرم از اینکه جیدا او را تحت کنترل خود درآورده عصبی است و دنبال جای آرام میگردد.او به آتلیه می رود و گوشی خود را نیز خاموش میکند. کمی بعد، عایشه نیز به آتلیه می آید. کرم ابتدا زیر میز پنهان می شود اما بخاطر سر و صدایی که ایجاد میکند عایشه او را میبیند.
در خانه محسن جیدا به همه می‌گوید که کرم غیب شده و حتما فرار کرده است. محسن عصبی شده و به ولکان زنگ می زند. ولکان خبری از کرم ندارد، اما میگوید که عایشه به استانبول برگشته است. محسن حدس می زند که کرم به خانه ملاحت خانم پیش عایشه رفته باشد.
آنها همگی به همراه خانواده جیدا دم خانه ملاحت خانم می روند و دعوا می‌کنند. ملاحت خانم و رضا میگویند که کرم آنجا نیست. همان لحظه پدر صبری آمده و با عصبانیت سراغ ماشینش را میگیرد که عایشه از صبری گرفته و به آتلیه رفته است. محسن با شنیدن اسم آتلیه متوجه می شود که کرم آنجاست و همگی به آنجا می روند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *