خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 120

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 120 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 120

یامور مدرکی پیدا می کند و با دیدن ویدیو که از جنازه پدرش است ناگهان متوجه علامت پروانه ای رو دیوار می شود و بغض می کند. او تصمیم می گیرد تحسین را تعقیب کند تا به سرنخ برسد.
عزیز صالح را به محله می رساند و صالح دستاری به او می دهد و از او می خواهد آن را به خیاط بدهد تا برایش آماده کند. بعد هم عزیز را در آغوش می گیرد و داخل مغازه برمی گردد.
کرم مقابل شرکت با اعضای هیئت مدیر روبرو می شود و قصدشان را می فهمد. او پیش تحسین می رود و به او می گوید که اگر مادربزرگش را برایش پیدا کند، در کارهای شرکت پشتش خواهد بود و کمکش خواهد کرد. تحسین لبخند می زند و با او دست می دهد.
فریده در مورد قضیه قتل عمه اش با امینه هم صحبت می کند و امینه با او همدردی می کند. بعد هم مغازه را ترک می کند که همان موقع عزیز از راه می رسد و از فریده می خواهد تا کمی با هم باشند.
سلطان برای شاد کردن بچه های خانواده ی فقیری در محله ی کادیرگاه کلی لباس و هدیه خریده تا با تکین و احمد لباس ها را به انها برساند. احمد در مورد سلطان به تکین می گوید: «سلطان واقعا دختر فروتنیه. » و با گفتن این حرف لبخند عمیقی میزند.
فائق پیش نجمی میرود و در مورد این که به کار نیاز دارد و کسی به او در این سن کار نمی دهد صحبت می کند. نجمی فکری می کند و می گوید: «میتونی گاری بستنی آقا مهمت بستنی فروش رو که سال پیش به رحمت خدا رفت رو برداری و باهاش کارتو شروع کنی فائق. » فائق حتی از این کار هم استقبال می کند.
فیرات با سر و صورت زخمی به در خانه می رود و حصیبه با دیدن او غر زدن هایش شروع می شود و می گوید: «کی این کارو باهات کرده؟ » فیرات که از دست گیر دادن های او خسته شده برای این که آرام بگیرد اسم کرم را می آورد. حصیبه با نفرت می گوید: «اون همه خدمتی که واسه مادربزرگش کردم هیچ ارزشی واسش نداشت نه؟ نشونش میدم! »
مروه و داملا در مورد تصمیم هیئت مدیره به نهیر می گویند. نهیر لبخند موذیانه ای میزند و پیش کرم می رود و در این مورد از او می پرسد. کرم می گوید: «نهیر من میدونم تو میخوای سمت کی باشی. نهیری که من میشناسم تا انتقامشو از عزیز به خاطر بهم زدن نامزدی نگیره، خواب به چشماش نمیاد. » نهیر هم لبخند می زند و می گوید: «کرمی هم که من میشناسم بالاخره میتونه جایگاهی که این همه سال منتظرش بود رو به دست بیاره! » کرم لبخند می زند و می گوید: « پس منتظر نتیجه میمونم! »
بولنت در گالری هنری با تحسین قرار می گذارد. او که چشم از تابلوی مینیاتور برنمیدارد، با دیدن تحسین به او می گوید: «این تابلوییه که مهمت شفیق بازیو با اون شروع کرد تحسین! » تحسین زیاد از این چیزها سردرنمی آورد و می گوید: «خب پس پاشو بخریمش! » بولنت می گوید: «این کارو کرم برامون میکنه تحسین. مطمئنم ازش. اگه اینجوری نبود که اینجارو رو سرشون خراب میکردم تا تابلو رو به دست بیارم! » یامور که تحسین را تعقیب کرده، از پشت پنجره از انها عکس میگیرد و تا می خواهد خودش را به انها برساند می بیند که هردو از در دیگر گالری فرار کرده اند.
یالچین بعد از تحقیقات در مورد قتل عمه ی فریده، او را خبر می کند تا در موردش صحبت کنند. فریده همراه عزیز از راه می رسد و یالچین می گوید: «کسی به اسم رستم که عاشق سهیلا بوده، وقتی میبینه سهیلا و فائق با همن تحمل نمیکنه و به قصد کشتن سهیلا جلو میره اما فریده در این درگیری کشته میشه. طرف بعد از 24 سال الان آزاده. » فریده گریه اش می گیرد و از یالچین می خواهد که فورا آدرس رستم را به او بدهد. یالچین می گوید: «فقط چون میدونم عزیز همراهته این کارو میکنم فریده. »
نجمی در مورد تصمیم کرم و وظیفه اش از صالح می پرسد. صالح می گوید: «اگه کرم از عزیز و فریده جدا بشه و تنهایی حرکت کنه این هم برای کرم هم برای بقیه امتحان سختی میشه! »

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 120 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 121 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *