خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 49

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 49 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 49

وقتی عزیز پیش صالح است، عبدالله به همراه عبدالرحمن خان وارد مغازه می شوند.

عبدالرحمن نگاهی به عزیز می اندازد و عبدالله به سمت جعبه ای که روی میز صالح است می رود و از داخل آن کاغذی لوله شده بیرون می آورد، به دست عزیز می دهد، لبخند می زند و می گوید: «همه چیز آشکار خواهد شد.. »

عزیز هم لبخند می زند و تشکر می کند.

وقتی عزیز به شرکت برمی گردد، سرپیل به او گزارش می دهد به خاطر این که در ریزش ساختمان خسارت جانی نداشته اند و از طرفی معلوم شده که عزیز دستی در این کار نداشته، شرکای در خسارت و ادامه ی پروژه ی همراه عزیز خواهند بود… عزیز از این خبر هم خوشحال می شود.

سرپیل در ادامه صحبتش می گوید مشخص شده کسی که در کار فریده دخالت کرده بوده و آنها را به دردسر انداخته، نهیر بوده.

عزیز از این که نهیر ندانسته وارد بازی کرم و پریهان شده افسوس می خورد.

تحسین به افرادش زنگ می زند و تهدیدشان می کند تا هرطور شده ساعت و پرونده و جعبه ها را پیدا کنند.

یکی از افراد او می گوید که از پرونده خبری نیست و جعبه ها هم دست آدم های خودش تحسین است که حالا کرم آنها را گرفته است.

تحسین جا می خورد و می گوید که این نمی تواند کار کرم باشد چون تا الان وارد عمل نشده.

او به محض این که گوشی را قطع می کند، دوباره کسی با او تماس می گیرد.

بولنت، به تحسین فرصت می دهد تا ساعت و پرونده را برایش بیاورد وگرنه عزیز را وارد کار خواهد کرد.

تحسین از این تهدید او می ترسد.

وقتی عزیز در دفترش چشمانش را بسته، فریده به اتاق او می رود و از دور خیره به او می ماند و می گوید: «همه وقتی خوابن انقدر معصومن.. »

عزیز چشمانش را باز می کند و می گوید: «دید زدنت تموم شد فریده؟ »

فریده جا می خورد و عزیز خنده اش می گیرد.

وقتی عزیز از فریده می پرسد که چرا اینجا امده، فریده می گوید: «دیشبم میخواستم بپرسم! این قضیه نامزدی چیه؟! »

عزیز لبخند می زند و می گوید: «ناراحت شدی؟ »

فریده نگاهش را از او می دزدد و می گوید: «به من چه! »

عزیز توضیح می دهد که این نقشه مادرش و نهیر بوده.

فریده خیالش راحت می شود و از ته دل لبخند می زند و فورا هم اتاق را ترک می کند.

کمی بعد نهیر وارد اتاق عزیز می شود.

عزیز با دیدن او لبخندش محو می شود و می گوید: «بیشتر از این خودت رو تحقیر نکن نهیر! آدما نمیتونن به زور خودشونو به کسی بچسبونن! »

پریهان و تحسین از این که سلطان به خانه برگشته خوشحال هستند اما هردو با دیدن سلطان گریه شان می گیرد و اتاق را ترک می کنند.

سلطان که تا آن موقع سعی کرده بوده خم به ابرو نیاورد و ناراحتی اش را نشان ندهد، وقتی تنها می شود به پاهایش خیره شده و گریه می کند.

عزیز از فریده می خواهد آماده بشود تا با هم به پروژه ی تصویربرداری بروند.

فریده در ماشین از عزیز می پرسد: «دکتر گفت تو بدن فیرات گلوله بوده، فیرات بهم گفت برو از عزیز بپرس. تو چیزی میدونی؟ »

عزیز فقط می گوید: «تو انتخاب کرده بودی بهم اعتماد کنی فریده. فعلا چیزی نپرس. »

نهیر به کرم می گوید که به جیلان گفته، کرم از او خوشش می آید.

کرم هم تصمیم می گیرد خودش را به خانواده ی فیرات نزدیک کند و به بهانه ملاقات فیرات، به خانه ی آنها می رود.

جیلان با دیدن او جا می خورد و خوشحال می شود.

حصیبه هم که از علاقه ی جیلان به کرم خبر دارد، با چرب زبانی از او پذیرایی می کند.

وقتی کرم به دستشویی می رود در این فاصله فائق همراه مردی به اسم علی که برای دیدن آنیتا امده، وارد خانه می شوند.

کرم با دیدن ان مرد جا می خورد و خشکش می زند.

عزیز و فریده در ماشین هستند که ناگهان کالسکه ی بچه جلوی ماشین می افتد، عزیز فورا ترمز می کند.

زنی به سمت کالسکه می رود و فریده که نگران بچه شده از ماشین پیاده می شود، زن فورا از داخل کالسکه اسلحه بیرون می کشد و به سمت فریده و عزیز می گیرد.

عزیز خودش را سپر فریده می کند اما از هر طرف آدم های مسلح به آنها نزدیک می شوند و روی سر هردوی انها پارچه ای می کشند.

فریده خیلی ترسیده و مدام اسم عزیز را صدا می کند….

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 49 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 50 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *