خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۶۴ + زیرنویس و دوبله

۴AH9E8JLAlk
ملیس در اتاقش با حرص مشغول جمع کردن لباسهای خود است. جنک به اتاقش رفته و کنجکاو می شود. ملیس میگوید که لباسهای رنگی و شاد خود را جمع کرده و از این به بعد فقط لباسهای تیره می پوشد، چون جنک دوست ندارد که ملیس دختر شادی باشد و دوست دارد او دختری عاقل و متین و بدون اشتباه باشد. جنک او را بغل کرده و توضیح میدهد که او اشتباه فکر میکند و ملیس را همانطور که هست دوست دارد. او از ملیس فرصت میخواهد تا همه چیز را درست کند . ملیس آرام شده و قبول میکند.
در خانه، آزرا کتاب را به جانسو پس میدهد. آزرا از جانسو بخاطر حرفهایی که در مورد قاتل و دوست او زده بود، معذرت خواهی میکند و جانسو نیز دعا میکند که هرچه زودتر قاتل پیدا شود و مشکلات آزرا تمام شود.
در کافه، برهان پیش هولیا رفته و در مورد سهام با او صحبت میکند. هولیا به او میگوید که مبلغ سهام بالاست و برای دو سه هفته از او وقت میخواهد تا بتواند پول را تهیه کند. هولیا همچنین برای وضعیت جانسو و دور کردن او از شهر و اطرافیانش ابراز نگرانی میکند. برهان میگوید که به عنوان پدر، به فکر آینده و راحتی دخترش است و همچنین اگر هولیا نمی‌تواند پول را تهیه کند، او سهام را به کس دیگری واگذار می‌کند، زیرا زودتر میخواهد برود.
در خانه فریده خانم، میز صبحانه مفصل و با تزیینات تهیه می‌بینند تا روحیه ملیس باز شود. جنک زودتر از خانه می رود زیرا میخواهد آزرا را ببیند. ملیس از دیدن میز صبحانه به وجد آمده و خوشحال می شود.
جنک دسته گلی خریده و به خانه آزرا می رود. او آزرا را سوار کرده و بدون اینکه به او بگوید با یکدیگر سر مزار پدر و مادر آزرا می روند. جنک دسته گل را روی مزار آنها گذاشته و خودش را به پدر و مادر آزرا معرفی میکند و میگوید که قصد دارد با دخترشان ازدواج کند. او بار دیگر از آزرا در مورد ازدواج سوال کرده و از او بله میگیرد.
سومرو به خانه آزرا می رود تا با جانسو صحبت کند. جانسو تمایلی به حرف زدن با سومرو ندارد. سومرو سعی دارد جانسو را از رفتن با برهان منصرف کند و از بدی های برهان میگوید. جانسو از اینکه مادرش هنوز هم گذشته را رها نمی‌کند کلافه شده و از رابطه سومرو و عظمی ایراد میگیرد. سومرو میگوید که اگر جانسو نرود، او نیز دیگر با عظمی نخواهد ماند اما جانسو میداند که مادرش بارها این حرف را گفته اما باز هم به رابطه با عظمی برگشته است.
آزرا به رستوران رفته و با خوشحالی برای مینه و اوستا فرهاد تعریف میکند که به زودی قرار است تاریخ عقدشان را مشخص کنند. آنها خوشحال می شوند.
جنک با قدیر تماس گرفته و با او قرار میگذارد تا به تعمیرگاه رفته و صحبت کنند. قدیر قبل از اینکه جنک چیزی بگوید تعریف میکند که ابتدا بخاطر انتقام از او به ملیس نزدیک شده بود اما بعد به او علاقه پیدا کرد و بخاطر مشکلات جنک فرصت مطرح کردن این موضوع پیش نیامد. جنک از اینکه قدیر با هدف سو استفاده به ملیس نزدیک شده بود. عصبانی شده و میگوید که هیچ توضیحی بابت این موضوع نمی‌تواند به ملیس بدهد. او این رابطه را تمام شده دانسته و با عصبانیت از آنجا می رود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *