خلاصه داستان سریال لکه قسمت ۳ + زیرنویس و دوبله

صبح در شرکت به جم خبر می‌رسد که آردا تصادف کرده است. او به سرعت خودش را به بیمارستان می رساند. حال آردا خوب است و اتفاق خاصی نیفتاده اما جم از دست او عصبانی است. جم می خواهد با آردا صحبت کند ولی آردا زیر بار نمی رود. آن دو با یکدیگر جر و بحث می کنند. زنی از راه می رسد و آردا و جم را می بیند. جم متوجه می شود زنی که آردا با او ملاقات می کند، کسی نیست جز مادرشان. جم با عصبانیت سر آردا داد می زند که حق ندارد این زن را ببیند اما آردا به حرفهای او گوش نمی دهد. جم می گوید: «یا من را باید انتخاب کنی یا مادرت را.». آردا مادرش را ترجیح می دهد.جم بی نتیجه بیمارستان را ترک می کند.
سرپیل خانم در شرکت، پولی که یاسمین احتیاج دارد را به او می‌دهد و از او ضمانت می گیرد. قرار است یاسمین طی یک سال این پول را قسطی پس بدهد. یاسمین خیلی خوشحال است و با دکترِ مراد هماهنگ کرده و برای فردا وقت عمل گرفته است.
برای شیرین پیامی مبنی بر قرار یک مهمانی با میزان پولی که دریافت می‌کند می رسد. او به آرایشگاه رفته و به خودش می رسد، سپس به خانه آمده حاضر شده و می رود. او در راه متوجه می شود که گوشی موبایلش را در خانه جا گذاشته است. به یاسمین که تازه به خانه برگشته زنگ زده و از او می خواهد گوشی را به آدرسی که میگوید بیاورد. یاسمین قبل رفتن می خواهد پولها را در خانه جاسازی کند اما نگران است که دزد به خانه نزند برای همین پولها را همراه خودش می برد.
آدرس در یک جت تفریحی است. وقتی یاسمین می رسد و دنبال شیرین می گردد او را به داخل قایق راهنمایی می کنند. به محض ورود یاسمین، قایق شروع به حرکت کرده و از ساحل فاصله می گیرد. یاسمین وقتی داخل می رود شیرین را پیدا نمی کند و تازه می فهمد آنجا از چه قرار است. در آن قایق، برادر جم آردا نیز حضور دارد.
کمی بعد یکی از دخترها به خاطر مصرف مواد می میرد. قایق به هم می ریزد و همه شوکه می شوند. به پلیس خبر می دهند و قایق دوباره به ساحل می رسد. یاسمین هرچه می گوید من اشتباهی وارد این قایق شده ام کسی به حرفش گوش نمی کند. او کیفش را در شلوغی در قایق جا می‌گذارد.
همه آنها را به کلانتری می برند. بیرکان یکی از مأمورین پلیس که با باند سرپیل همدست است، متوجه اشتباه سوار شدن یاسمین می شود. وقتی سرپیل ماجرا را می فهمد به شدت از دست شیرین عصبانی می شود. شیرین به گوشی خودش زنگ می زند و با شنیدن صدای پلیس متوجه می شود که چه اتفاقاتی افتاده و یاسمین را در چه مخمصه ای انداخته است.
بیرکان می خواهد پارتی بازی کند اما به خاطر بودن یکی از بازرسها توانایی انجام این کار را ندارد. آنها یاسمین را بازجویی می کنند و حرفهایش را مبنی بر بی گناهی را قبول نکرده و او را بازداشت می کنند.
آردا در اداره پلیس به مادرش زنگ می زند اما او حواب نمی‌دهد. او این بار به جم زنگ می زند. جم سریع خودش را به کلانتری می رساند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *