خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 187
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 187 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
میتات با دلخوری به محمود میگوید که به او هشدار داده بود که قدریه از او ناراحت خواهد شد و او را مقصر میداند. محمود میگوید که خودش قضیه را درست میکند.
دفنه و عمر و گلشاد به رستورانی بیرون شهر رفته و عمر از خاطراتی که از آنجا در دفتر دفنه خوانده است صبحت میکند. او از اینکه دوباره در حال شناخت دفنه است خوشحال است و حس میکند که میتواند از نو عاشق دفنه شود. دلمه خوشحال است و از گارسون میخواهد آهنگی بگذارد و عمر را بلند میکند تا با هم تانگو برقصند.
آلپای به بیمارستان می رود و میخواهد ملک را ببیند. پرستار اجازه نمیدهد و به خاطر اصرار آلپای، با ماسک اجازه میدهد که فقط از دم در او را ببیند. آلپای با ملک صحبت میکند. ملک از آمدن او کلافه می شود. آلپای به ملک میگوید که امیدوار است زودتر خوب بشود و نگران بچه ها نیز نباشد. او سپس میگوید که برای ملک خوراکی میگیرد و می آورد. ملک مخالفت میکند اما آلپای سریع بیرون می رود.
در این حین، خلیل به بیمارستان آمده و لباس مخصوص می پوشد و داخل پیش ملک می رود. او برای ملک دفتر و لوازم نقاشی آورده تا او سرگرم شود.
سیران و قدریه به بازارچه می روند و سیران از اینکه میتات بدون مشورت با او تصمیم به ماندن در کبابی و گرفتن مغازه قدریه را گرفته است، بحث میکند و از او دلخور می شود. همان لحظه سیدعلی نیز می رسد و وقتی موضوع را می فهمد، از محمود ناراحت می شود و به قدریه میگوید که مغازه برای اوست و میتواند کارش را شروع کند. میتات نیز به سیران میگوید که او تصمیم گیرنده نبوده و مقصر محمود است. قدریه یا خوشحالی داخل مغازه می رود و به طراحی دکوراسیون آنجا فکر میکند.
آلپای به بیمارستان برگشته و از بین در اتاق ملک، خلیل را داخل میبیند و حرصش میگیرد. او به اتاق دکتر می رود و با عصبانیت میگوید که او که خودش اهدا کننده به ملک است نمیتواند داخل اتاق برود، اما چرا خلیل می تواند برود؟ دکتر به آلپای میگوید که او اهدا کننده ملک نیست و صرفا آزمایشش برای اهدا مناسب بوده است و فرد دیگری برای ملک پیدا شده است، زیرا آنها نمیتوانند هویت اهدا کننده را فاش کنند. آلپای جا خورده و از اتاق بیرون می آید. او از صمیمیت ملک و خلیل عصبی است و تصمیم میگیرد هر طور که شده آنها را از یکدیگر جدا کند.
کنعان نامه دیگری برای ویلدان می نویسد و به ادریس میدهد تا به او برساند.
سیدعلی و جومالی به سمت بیمارستان می روند. جومالی با دیدن طلا فروشی سر راه، به سیدعلی پیشنهاد میدهد که حلقه بخرند تا قبل از عمل، ملک و خلیل نامزد شوند تا ملک با روحیه خوب به اتاق عمل برود. سیدعلی از مهربانی جومالی گریه اش میگیرد.
ادریس نامه را برای فوندا می برد. فوندا نامه را میخواند و داخل آن نوشته است که کنعان تا زمانی که ویلدان بخواند منتظرش میماند و اقدامی نمیکند.
عمر در مسیر برگشت با دخترها، مردی را لب اسکله می بیند که در حال خفگی است و همه دورش جمع شده اند. او سریع جلو رفته و میگوید که دکتر است و با ماساژ قلبی، حال مرد را خوب می کند. دفنه از اینکه او دکتر بودن خودش و اقدام پزشکی را به یاد آورده خوشحال می شود.
آلپای پیش خلیل رفته و بابت آمدن پیش ملک به او طعنه می زند. سپس به او میگوید که کسی که به ملک اهدا میکند او است و اگر بخواهد میتواند منصرف شود و در ازای اهدا از خلیل خواسته ای دارد. خلیل حرف آلپای را باور نمیکند و پیش دکتر می رود تا در مورد اهدا کننده سوال کند. دکتر میگوید که آنها نمیتوانند اسم او را بگویند. خلیل میکند که آلپای راست میگوید .او با کلافگی سراغ آلپای می رود و خواسته اش را می پرسد. آلپای به او میگوید که او باید از ازدواج با ملک منصرف شود و یک برگه را امضا کند که در صورت ازدواج با ملک، مغازه و عمارت برای آلپای می شود. خلیل با حرص و عصبانیت به آلپای نگاه میکند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 187 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 188 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .