خلاصه داستان سریال ترکی حکیم اوغلو قسمت 19

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 19 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال حکیم اوغلو قسمت 10

سریال حکیم اوغلو قسمت 19

پسر 16 ساله ای به اسم کان با اصرار دوست دخترش ماشین گران قیمت پدرش را برمی دارند تا کمی خوش بگذرانند. وسط راه ناگهان پسر به سرفه می افتد و خون بالا می آورد. دختر وحشت می کند و ماشین را همانجا وسط جاده نگه میدارد که ماشین دیگری با آنها تصادف می کند.
آتش در بیمارستان به متصدی داروخانه می گوید تا زودر داروهایش را برایش بفرستند. مسئول داروخانه می گوید که مشکلی پیش آمده و تا شب داروهای آتش به دستش نمی رسد. آتش خیلی عصبانی و بی قرار می شود و از ایپک می خواهد برایش کاری کند تا بتواند زودتر داروهایش را بگیرد وگرنه درد بدی سراغش می آید.
زینب به آتش خبر می دهد که بعد از سه هفته که از تصادف گذشته هنوز هم پسر جوان خونریزی دارد. زینب می گوید: «پسر 16 ساله آنمی همولتیک داره. » آتش که به خاطر درد کشیدن ها بی حوصله شده می گوید: «ارثیه میمیره! » اما زینب می گوید: «بررسی کردم. ارثی نیست. » آتش به فکر فرو می رود و از همه می خواهد در اتاق جمع شوند تا علت این بیماری کان را پیدا کنند. بعد از کمی بررسی آتش می گوید: «یا مواد مخدر دلیلشه یا سرطان. » زینب هم سراغ پدر کان می رود تا بعضی سوالات از او بپرسد. پدر کان می گوید: «پسرم تا جایی که میدونم سابقه مصرف نداره. اما من به اون دختر شک دارم! از وقتی وارد زندگی پسرم شده بهم ریخته اونو! از اون هیچی بعید نیست! » بعد زینب در مورد این که سابقه سرطان در خانواده شان دارند یا نه را می پرسد. مرد می گوید: «زنمو به خاطر سرطان سینه از دست دادم… »
آتش به درمانگاه می رود. زنی با نگرانی پسر کوچکش را که گردنش قرمز شده برای معاینه می آورد. آتش بی حوصله با دستمالی گردن پسر را تمیز می کند و می گوید: «لابد یه چیزی دارین که پارچه قرمز رنگ داره و رنگ پس میده! » و بی حوصله تر از قبل منتظر بیمار بعدی می ماند. پیرمردی می گوید که انگشت هایش کرخت شده و اتش ساعت مچی او را که محکم به مچ دستش بسته شده باز می کند و مرخصش می کند و با عصبانیت به ایپک می گوید که دیگر حوصله آنجا ماندن را ندارد و می رود.
اکیپ سراغ آتش می روند و به او می گویند که بعد از آزمایشات متوجه شده اند کان مواد مصرف نمی کند. همان موقع به اتش خبر می دهند داروهایش رسیده. او با خوشحالی قرص هایش را می گیرد که ایپک جلو می رود و می گوید: «آتش متوجه هستی داروهات دارن کنترلت میکنن؟ زیادی داری مصرف میکنی! اگه یه هفته بتونی بذاریش کنار قول میدم تا یه ماه میتونی درمانگاه نری! » آتش با این پیشنهاد وسوسه می شود و قبول می کند اما تمام روز را به سختی تحمل می کند و درد می کشد.
بعد از بررسی آزمایشات کان، اورهان می گوید که او سرطان ندارد و این خبر خوش را به پدر و پسر می رسانند. همان موقع کان فریاد میزند و می گوید: «چشمام یجوری شده! همه جا تاریکه! » امره چشمان او را معاینه می کند و می فهمد که رگ چشم چپش مسدود شده و می گوید: «نمیتونیم دارو رقیق کننده خون استفاده کنیم وگرنه از خونریزی زیاد میمیره. یا باید رگ چشمش رو باز کنیم یا چشمش رو از دست میده. » اتش می گوید: «چشم رو فراموش کنین! لخته داره چی به ما میگه؟ اینو بفهمیم پسره حداقل زنده میمونه. » زینب می گوید: «ممکنه لوپوس باشه. افزایش پلاکت باعث لخته خونی میشه. » اورهان می گوید: «لوپوس نیست چون آزمایش ای ان ای منفی بود. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 19 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال حکیم اوغلو قسمت 20  مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *