خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 41

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 41 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 25

سریال ستاره شمالی قسمت 41

صبح کوزی از خواب بیدار می شود و می بیند ییلدیز مشغول نرده گذاری در حیاط است.کوزی بیرون می رود.
او از ییلدیز می‌پرسد که با این فاصله گذاری ها،میخواهد جلوی یک مرد عاشق را بگیرد؟ و ادامه می دهد که او کنار نمی رود و عقب نشینی نمی کند.سپس با لگد،چند قسمت از نرده ها را می اندازد و ادعا می کند که آنها و هیچ چیز دیگری مانع او نمی شوند.
ناهیده و صفر آنجا می آیند و باز شاهد بحث و مجادله آنها هستند.ناهیده برای آنها یک پیشنهاد دارد. آنها با هم برای چایی خوردن می روند.
ناهیده برای رفع سوتفاهم بین آنها و عدم اعتماد بین همدیگر ،پیشنهاد می کند که هم دیگر را آزمایش کنند.اگر از آزمایش ها بتوانند عبور کنند،و اگر موفق شوند،به هم دیگر میرسند و اگر نتوانند امتحان خوب بدهند و موفق نشوند،به لحظات غمگین در زندگی می رسند و‌ مجبورند از هم جدا شوند.
کوزی مصمم است و ادعا می کند که هر آزمایشی را انجام می دهد، چون عمیقا به عشق خودش اعتماد دارد. اما او ییلدیز را برای رسیدن به هم، مصمم نمی داند،چون به عشقش شک دارد. ییلدیز می گوید که کوزی باید پنج مورد آزمایش را انجام بدهد.
اولین آزمایش او این است‌ که به جنگل برود و در کندوهای فاطمه و در داخل لانه زنبورها،چوب بکند و آلرژی هم نگیرد. یعنی کاری کند که زنبورها او را نیش نزنند.
کوزی اماده می شود و صفر هم به عنوان شاهد با او می رود.ناهیده به ییلدیز لقب «شیطان چشم آبی» می دهد.کوزی و صفر به جنگلی که در آن،
کندوهای فاطمه هستند،میروند.
فاطمه و آقا روحی هم انجا هستند.
فاطمه از کوزی می پرسد که واقعا تا این حد،می خواهد خودش را به خطر بیندازد؟ کوزی می گوید که هر کاری لازم باشد،انجام می دهد تا بتواند اعتماد ییلدیز را جلب کند.
فاطمه به او خاطر نشان می کند که زنبورهای او،از زنبورهای کندو های دیگر،وحشی تر هستند.
کوزی به سمت ماشینش می رود و چند دقیقه بعد،با لباس سفید خاص که پوشیده است و کلاه توری مخصوص آن،که‌ روی سرش گذاشته،
برمی گردد.فاطمه می بیند که کوزی از قبل،محکم کاری کرده است و خوشحال می شود.کوزی چوب را می گیرد.صفر به گوشی ییلدیز زنگ میزند و تماس تصویری می گیرد‌ تا ییلدیز هم بتواند جریان کار را تماشا کند.صفر کوزی را با لباس و کلاه مخصوص نشان می دهد و می گوید که فاطمه و آقا روحی هم بعنوان شاهد آنجا هستند.
ناهیده و ییلدیز از دیدن کوزی در آن موقعیت و لباس،خنده شان می گیرد.
کوزی به طرف کندوها می رود و ماجرا توسط صفر،با گوشی آنلاین به ییلدیز و ناهیده نشان داده می شود.
کوزی مصمم جلو می رود و چوب را داخل کند و زنبور ها وارد می کند.
صفر که مشغول نشان دادن فیلم تصویری به ناهیده و ییلدیز است و نزدیک کوزی است،مورد حمله زنبورها قرار می گیرد. ییلدیز به ناهیده می گوید که نگران نباشد، چون صفر به‌ زنبور آلرژی ندارد و آمپول هم لازم ندارد.
کوزی با خوشحالی و افتخار گوشی صفر را گرفته و از ییلدیز می پرسد که آیا از امتحان اول قبول شده است؟ ییلدیز به او تبریک می گوید و ادامه می دهد که حالا باید ببیند که او در امتحان دوم چه می کند؟ آیا آن هم به اندازه همین،برایش راحت می شود؟ کوزی ادعا می کند که بخاطر ییلدیز،از امتحان که سهل است،از خودش هم حاضر است بگذرد.
ییلدیز آزمایش دوم را به او می گوید،
که کوزی باید سوار یک گاو وحشی شود و آقا روحی هم باید آن را به ییلدیز نشان دهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 41 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 42 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *