خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 58

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 58 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 58

شب به خانه صفر برمیگردند. صفر دوباره از آنها درمورد امتحان دوم سوال می کند.آنها جواب درستی نمی دهند و ناهیده می گوید که یک مساله مربوط به امور زنانه است و از او میخواهد که زیاد سوال نکند و فردا موضوع را می فهمد.ناهیده او را برای خواب می فرستد.پنبه بطور مخفیانه آنجا می آید و می پرسد که با او چکار دارند؟
ییلدیز به او می گوید که این بار باید برای او کاری انجام دهد و باید صفر را بیهوش کنند تا سبیل هایش را بزنند ،چون این شرط و امتحان کوزی برای آشتی کردن با ییلدیز است.ناهیده می گوید که بخاطر عشق ییلدیز و کوزی،مجبور است از مو و ریش و سبیل صفر هم بگذرد.
پنبه وسایل بیهوشی را در می آورد.
آنها بعد از خوابیدن صفر،به اتاقش رفته و او را بیهوش می کنند.
ییلدیز مشغول اصلاح سبیل صفر می شود و ناهیده از او فیلم می گیرد.
روز بعد ناهیده و ییلدیز پیش کوزی رفته و موهای سبیل صفر را در دستمال به او نشان می دهند.کوزی می پرسد که از کجا مطمئن باشد که این موهای صفر است؟ ییلدیز می گوید همانطور که آنها «صفکوز» هستند، او و ناهیده هم « ییلناه» هستند.سپس ناهیده فیلم اصلاح سبیل صفر را توسط ییلدیز ،به کوزی نشان می دهد.کوزی از عکس العمل صفر موقع بیدار شدن می پرسد.
ناهیده می گوید که جرات ندارد در آن لحظه آنجا باشد.
صفر از خواب بیدار می شود و سر درد دارد.او موقع بلند شدن از تخت،یک لحظه چشمش به تصویر خودش در آینه می افتد و فکر می کند که اشتباهی دیده است.اما بعد با دیدن مجدد خودش،و یاد آوری حرفها و حرکات آنها در رستوران ،می فهمد که کار آنها هست .صفر کلی شیون و داد و بیداد می کند.
‌کوزی درباره مرحله سوم امتحان می گوید که آزمایش توان و تحمل و قدرت است که باید ییلدیز و ناهیده به همدیگر سیلی بزنند.آنها شروع به سیلی زدن به همدیگر می کنند تا جایی که هر دو بیخیال شده و می افتند. در مرحله چهارم،کوزی می گوید که ییلدیز باید موهایش را زرد رنگ کند. ییلدیز بعد از مقاومت زیاد،با ناهیده به آرایشگاه می روند و موقع رنگ کردن موهای ییلدیز،ناهیده از او فیلم می گیرد و به کوزی نشان می دهد.بعد از مدتی،ییلدیز با موهای بور به خانه کوزی برمی گردد. کوزی به ییلدیز می خندد و می گوید که زیر سایه او، زندگیش تغییر کرده است. ییلدیز در حالیکه حرصش گرفته،بعد از قبولی در این مرحله،دوباره به آرایشگاه می رود و موهایش را قرمز می کند و به خانه صفر بر می گردند.
‌صفر با آنها دعوا می کند.ناهیده می گوید که برایش سبیل بهتری آماده کرده است.او یک سبیل مصنوعی به صفر کادو می دهد.
‌کوزی آنجا می آید و ییلدیز درباره مرحله آخر سوال می کند.کوزی می گوید که او در مرحله آخر امتحانش ،از کوزی خواسته بود که از شعله طلاق بگیرد. حالا هم او از ییلدیز می خواهد که همان انگشتری را که پس داده بود،پیدا کند و دستش کند.
‌ییلدیز می گوید که نمی داند آن انگشتر کجاست؟ کوزی برای راهنمایی او یک معما برایش مطرح می کند که باید آن معما را حل کند تا جای انگشتر را پیدا کند. او معما را روی کاغدی نوشته و به ییلدیز می دهد. ییلدیز می گوید که هر طور شده،آن را حل می کند و ییلدیز و کوزی افسانه می شوند.
‌صفر سبیل مصنوعی را روی صورتش می چسباند. ییلدیز ‌می آید و موضوع معما و پیدا کردن انگشتر را به آنها می گوید و تأکید می کند که باید یک جلسه ای بگذارند.در جلسه،فاطمه و روحی با ناهیده و صفر و اسما و شکرو هستند. ییلدیز متن معما را برای آنها می خواند.آنها هر کدام،مطلب را تجزیه و تحلیل می کنند.تا اینکه ییلدیز از یاد آوری بعضی حرفها بین خودش و کوزی،حدس می زند که انگشتر باید در معبد باشد.آنها همگی می خواهند با ییلدیز بروند که انگشتر را پیدا کنند،ولی ییلدیز می گوید که کسی با او نیاید و خودش به تنهایی می خواهد آن را پیدا کند.
‌ییلدیز به معبد کنار ساحل می رود که آنجا با کوزی حرف زده بودند.او سعی می کند با استفاده از نشانه ها، انگشتر را پیدا کند .
‌ییلدیز سرانجام،انگشتر را روی لبه یک پنجره می بیند که کوری قبلا گذاشته است، اما دستش به آن نمی رسد. ییلدیز بیرون رفته و در اطراف یک نردبان پیدا می کند.
ارتفاع پنجره زیاد است و یبلدیعز دستش به انگشتر نمی رسد.او با تلاش زیاد،انگشتر را برمی دارد اما در همین لحظه،پایش سر خورده و از نردبان زمین می افتد و بیهوش می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 58 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 59 مراجعه فرمایید

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم