خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 172

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 172 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 152

سریال هرجایی قسمت 172

گونول از پشت در اتاق عزیزه از زبان مادربزرگش می شنود که میران در روستایی متروک زخمی شده است و جهان کشتن او را دارد.

گونول تصمیم می گیرد هرطور شده میران را پیدا کند و نجاتش دهد.

او به هتل می رود و جریان را برای فیرات تعریف می کند و هر دو به سمت روستای متروک حرکت می کنند.

میران که حالش بهتر شده به هوش می آید و ریحان می گوید: «وقتی تو از کوه افتادی من اونجا بودم. بگو بین تو و اصلان چه اتفاقی افتاد.

من از تماس اصلان فهمیدم که شما با هم قرار دارین. هارون منو با ماشین به آنوجا رسوند.»

میران عصبی می شود و می گوید: «تو باید با من تماس می گرفتی چون من شوهرتم.» ریحان می گوید: «توی این شرایط که زخمی شدی هم حسادت می کنی. الان باید به فکر نجات باشی ولی داری به چیزای بیخود فکر می کنی.»

میران از او عذرخواهی می کند و دستانش را می بوسد که تمام تلاشش را برای نجات او کرده است.

در بیمارستان زهرا به هازار می گوید: «من حرفای دیروز آیلا رو باور نمی کنم. مطمئنم میران پسر توئه.باید واقعیت رو بفهمی.»

هازار به سمت شهر ماردین، همانجا که آیلا زندگی می کند می رود تا با او صحبت کند اما وقتی به آنجا می رسد می فهمد که آیلا نیمه شب آنجا را ترک کرده است و احساس می کند که حق با زهراست و ایلا دروغ گفته است.

گونول در راه روستای متروک فیرات را تنها می گذارد و تنهایی سوار ماشین می شود و به روستا می رود و بالاخره آنجا را پیدا می کند. از آن طرف اصلان برای تلافی رفتار عزیزه با گونول می خواهد برود و از عزیزه حساب پس بگیرد.

وقتی محفوظ می بیند از حنیفه خبری نشد از هارون می خواهد به اتاق حنیفه در عمارت شاداغلو برود و نامه او را پیدا کند.

هارون نامه را به دست اصلان می رساند و او بعد از خواندن نامه می فهمد که عزیزه و نصوح عاشق هم بوده اند و صاحب پسری هم شده بودند و در آتش سوزی مزرعه همه خانواده عزیزه و نوزادش از بین رفته اند و خودش هم به شدت سوخته و از آن زمان نامش را از عایشه به عزیزه تغییر داده است.

ریحان برای آوردن آب بیرون رفته که با جهان رو به رو می شود.

جهان به او می گوید: «میران قصد کشتن نصوح رو داره. باید کشته بشه تا شاداغلوها در امان باشن.»

ریحان در یک لحظه اسلحه را از کمر جهان بیرون می کشد و او را تهدید می کند و فریاد می زند تا میران صدایش را بشنود و فرار کند اما خودش در چاهی در وسط روستا سقوط می کند.

ریحان وقتی می بیند ریحان دیر کرده دنبال او در روستا ره راه می افتد و گونول در این بین خودش را به میران می رساند و در حالی که اسلحه فیرات را به دست گرفته می گوید: «باید از اینجا بریم. جهان دنبال توئه تا تو رو بکشه.»

اما میران نمی پذیرد و می گوید باید ریحان را پیدا کند.

گونول می گوید: «تو طلاق گرفتی. باید ریحان رو فراموش کنی.»

اما میران جواب می دهد: «ما طلاف نگرفتیم. من تا آخر عمر عاشق ریحان می مونم.»

در همین حال میران صدای ریحان را می شنود که از او می خواهد فرار کند. میران به سمت چاه می رود و سعی می کند ریحان را از آنجا بیرون بکشد اما گونول مثل دیوانه ها از پشت به او شلیک می کند و میران هم در چاه سقوط می کند.

ریحان ضجه می زند و چشمان میران بسته می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 172 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 173 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *